چند پارتی از تهیونگ درخواستی
چند پارتی از تهیونگ #درخواستی
وقتی تیک تاکر بودی ولی...
ویو ته
رفتم سمت بار داشتم ویسکی میخوردم
چیزی نباید میدیدم رو دیدم واقعا از مینا انتظار همچین چیزی رو نداشتم پاشدم رفتم سمت مینا
ته: واقعا که من بهت اعتماد کردم قلبمو دادم بهت چقدر عاشقت شدم ولی حالا واقعا متاسفم ( ناراحت و رفت)
مینا: تهیونگ وایسا برات توضیح میدم(رفت دنبالش)
ته: چیو میخوای توضیح بدی مینا اینکه رفتی رو پای ینفر نشستی باهاش کیس رفتی اره ( عصبی و داد)
فقط مینا از زندگیم گمشو بیرون( آروم و سرد)
سوار ماشین شدم هه این زندگی. دیگه داره نابودم میکنه (سرش و گذاشت رو فرمون)
ویو ا/ت
رفتم سمت ساحل تنها جایی بود که آرومم میکرد
ا/ت : میبینی چه زجر هایی میکشم میخوام برگردم به دوران کودکیم که هیچی از دنیا نمیفهمیدم
ته: کاش برگردیم(آروم)
ا/ت: تو ..تو اینجا چیکار میکنی (تعجب )
ته: دلم گرفت بود ( اشک )
ا/ت
واتتت این چرا داره گریه میکنه (تعجب)
ته: چرا منو ول هان مگه من براش چی کم گذاشته بودم( گریه ی شدید با مستی)
ا/ت: آروم باش بگو ببینم چه اتفاقی افتاده(تعجب و نگران )
یهو دیدم بغلم کرد مات و خشک زده مونده بودم
ته: ( هنوز مسته)
منم بغلش کردم چون فهمیدم مسته هوففف
____
امروز روز عروسیم بود هه کسی که باهاش به اجبار میخوام زندگی کنم
جیا: خوشگل شدی فندق مامان
ا/ت: خوشگل؟
هه دارم درد میکشم میفهمید دارم با کسی ازدواج میکنم که نه اون منو دوست داره نه من اونو
جیا: ا/ت زیادی حرف نزن بیا تهیونگ منتظرته
خلاصه عروسی گرفتیم به اجبار مامان و بابا هامون رفتیم عمارت تهیونگ
____
صبح
داشتم برای خودم و تهیونگ صبحونه درست میکردم
ته: هام... صبح بخیر ( خواب آلود)
ا/ت: صبح توهم بخیر ( گذاشتن پنکیک جلو ته)
___
ته: ا/ت یادت نره امروز عکاسی داریم
ا/ت: باشه باشه ناهار و درست کنم میام ( در حال چ پز)
ته: اوک
ویو ا/ت
رفتنم آماده شدم سوییچ ماشین رو برداشتم رفتم حیاط عمارت به طرف شرکت رفتم و...
ادامه دارد...
وقتی تیک تاکر بودی ولی...
ویو ته
رفتم سمت بار داشتم ویسکی میخوردم
چیزی نباید میدیدم رو دیدم واقعا از مینا انتظار همچین چیزی رو نداشتم پاشدم رفتم سمت مینا
ته: واقعا که من بهت اعتماد کردم قلبمو دادم بهت چقدر عاشقت شدم ولی حالا واقعا متاسفم ( ناراحت و رفت)
مینا: تهیونگ وایسا برات توضیح میدم(رفت دنبالش)
ته: چیو میخوای توضیح بدی مینا اینکه رفتی رو پای ینفر نشستی باهاش کیس رفتی اره ( عصبی و داد)
فقط مینا از زندگیم گمشو بیرون( آروم و سرد)
سوار ماشین شدم هه این زندگی. دیگه داره نابودم میکنه (سرش و گذاشت رو فرمون)
ویو ا/ت
رفتم سمت ساحل تنها جایی بود که آرومم میکرد
ا/ت : میبینی چه زجر هایی میکشم میخوام برگردم به دوران کودکیم که هیچی از دنیا نمیفهمیدم
ته: کاش برگردیم(آروم)
ا/ت: تو ..تو اینجا چیکار میکنی (تعجب )
ته: دلم گرفت بود ( اشک )
ا/ت
واتتت این چرا داره گریه میکنه (تعجب)
ته: چرا منو ول هان مگه من براش چی کم گذاشته بودم( گریه ی شدید با مستی)
ا/ت: آروم باش بگو ببینم چه اتفاقی افتاده(تعجب و نگران )
یهو دیدم بغلم کرد مات و خشک زده مونده بودم
ته: ( هنوز مسته)
منم بغلش کردم چون فهمیدم مسته هوففف
____
امروز روز عروسیم بود هه کسی که باهاش به اجبار میخوام زندگی کنم
جیا: خوشگل شدی فندق مامان
ا/ت: خوشگل؟
هه دارم درد میکشم میفهمید دارم با کسی ازدواج میکنم که نه اون منو دوست داره نه من اونو
جیا: ا/ت زیادی حرف نزن بیا تهیونگ منتظرته
خلاصه عروسی گرفتیم به اجبار مامان و بابا هامون رفتیم عمارت تهیونگ
____
صبح
داشتم برای خودم و تهیونگ صبحونه درست میکردم
ته: هام... صبح بخیر ( خواب آلود)
ا/ت: صبح توهم بخیر ( گذاشتن پنکیک جلو ته)
___
ته: ا/ت یادت نره امروز عکاسی داریم
ا/ت: باشه باشه ناهار و درست کنم میام ( در حال چ پز)
ته: اوک
ویو ا/ت
رفتنم آماده شدم سوییچ ماشین رو برداشتم رفتم حیاط عمارت به طرف شرکت رفتم و...
ادامه دارد...
۱۸.۹k
۱۲ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.