ولی من دوسش دارم پارت 1
ولی من دوسش دارم پارت 1
بومگیو:خب پسرا حاضرین بریم سر کار
هیونجین:آر...(گوشیش زنگ میخوره)رزی عه
فلیکس:خب ﭺرا ب ت زنگ زده?
هیونجین:سلام رزی
رزی:سلام و زهر مار ﭺرا نیومدین?
هیونجین :خاب موندیم داریم راه میوفتیم..رزی?رزی! قط کرد
نامجون:خب سریع باشین بریم فقد من پشت فرمون نمیشینما
جین:مگه تو رانندگی هم بلدی?😂خودم میشینم
پسرا رفتن و رسیدن فروشگاه ک دیدن میا و لیسا و جنی دارن کاپ کیک درست میکنن بصورت ی شکل و ی اندازه و ی رنگ
جنی عرق رو پیشونیشو پاک کرد
جنی:پوففففف بلاخره اومدین
بومگیو:ﭺ خبره اینجااا
یجی:ما...
جنی:بزا من بگم...پسرا امروز صبح شهردار سئول اومد و گفت ک امروز تولد دخترشه و این کیک صورتیه سه طبقه ی فوق بزرگ رو سفارش داد...همراه اون 200تا کاپ کیک صورتی هم اینشکلی سفارش داده ک من و میا و لیسا 30تاشو اماده کردیم...
میا:ﭺرا وایسادین بومگیو و فلیکس و نامی بیاین تو اشپزخونه
نامجون:نامی?
میا:ببخشید نامجون
نامجون:ن مشکلی نیس میتونی نامی صدام کنی
میا:باشه(:
خب بیاین دیگه
لیسا:خب پسرا با هر ستاتونم...این عکس کاپ کیکه ... وقتو نباید تلف کنید...یک دو سه شرو کنید
نامجون و بومگیو و فلیکس هم رفتن پیش لیسا و میا و جنی و کار کردن
دوساعت بعد...
فلیکس:پوفففف تو دو ساعت 70تا کاپ کیک درس کردیم
نامجون:ارع خسته شدم
بومگیو:من میرم هوا بخورم
فلیکس و جنی و لیسا:ما هم میایم
نامجون:عاممممم خب تایم استراحته و فقد منو تو موندیم میا
(نامجون_میا+)
+:اره فکنم
نامجون ﭺسبوندش ب میز و با دستاش زندانیش کرد
+:نامجون?ﭺیکار میکنی?
_:میخام بفهمم دوسم داری یا ن?
+:خب ملومع...تو رو دوس دارم جنی رو دوس دارم هیونجینو دوس دارم...
_:ن منظورم ب عنوان دوست نبود
+:عاممم پس نمیفهمم
_:خوب میفهمی ﭺی میگم میا خودتو نزن ب اون راه
+:عوووو منظورت اون دوس داشتنه ... خب راستش نمیدونم ﭺ جوری بگم
_:فقد بگو اره یا ن?
+:اره ولی...
انگشتشو گزاش رو لب میا
_:هیشششش امشب میای قرار بزاریم?بدون اینکه بﭺه ها بفهمن
+:عممممم باشه
_:میخام ی ﭺیزی بگم
+:بوگو
_:منم دوست دارم میا
و بعد میا رو بغل کرد ک یهو بﭺه ها اومدن
فلیکس و لیسا:دارین ﭺ غلطی میکنین
____________________________________
خبببب جالب شد خدایی
اینم پارت 1
10تا کامنت و 5تا لایک شرط پارت بعدی
برا اینکه پارت ﭺرتی بود شرطش کم بود
روز خوش :/
بومگیو:خب پسرا حاضرین بریم سر کار
هیونجین:آر...(گوشیش زنگ میخوره)رزی عه
فلیکس:خب ﭺرا ب ت زنگ زده?
هیونجین:سلام رزی
رزی:سلام و زهر مار ﭺرا نیومدین?
هیونجین :خاب موندیم داریم راه میوفتیم..رزی?رزی! قط کرد
نامجون:خب سریع باشین بریم فقد من پشت فرمون نمیشینما
جین:مگه تو رانندگی هم بلدی?😂خودم میشینم
پسرا رفتن و رسیدن فروشگاه ک دیدن میا و لیسا و جنی دارن کاپ کیک درست میکنن بصورت ی شکل و ی اندازه و ی رنگ
جنی عرق رو پیشونیشو پاک کرد
جنی:پوففففف بلاخره اومدین
بومگیو:ﭺ خبره اینجااا
یجی:ما...
جنی:بزا من بگم...پسرا امروز صبح شهردار سئول اومد و گفت ک امروز تولد دخترشه و این کیک صورتیه سه طبقه ی فوق بزرگ رو سفارش داد...همراه اون 200تا کاپ کیک صورتی هم اینشکلی سفارش داده ک من و میا و لیسا 30تاشو اماده کردیم...
میا:ﭺرا وایسادین بومگیو و فلیکس و نامی بیاین تو اشپزخونه
نامجون:نامی?
میا:ببخشید نامجون
نامجون:ن مشکلی نیس میتونی نامی صدام کنی
میا:باشه(:
خب بیاین دیگه
لیسا:خب پسرا با هر ستاتونم...این عکس کاپ کیکه ... وقتو نباید تلف کنید...یک دو سه شرو کنید
نامجون و بومگیو و فلیکس هم رفتن پیش لیسا و میا و جنی و کار کردن
دوساعت بعد...
فلیکس:پوفففف تو دو ساعت 70تا کاپ کیک درس کردیم
نامجون:ارع خسته شدم
بومگیو:من میرم هوا بخورم
فلیکس و جنی و لیسا:ما هم میایم
نامجون:عاممممم خب تایم استراحته و فقد منو تو موندیم میا
(نامجون_میا+)
+:اره فکنم
نامجون ﭺسبوندش ب میز و با دستاش زندانیش کرد
+:نامجون?ﭺیکار میکنی?
_:میخام بفهمم دوسم داری یا ن?
+:خب ملومع...تو رو دوس دارم جنی رو دوس دارم هیونجینو دوس دارم...
_:ن منظورم ب عنوان دوست نبود
+:عاممم پس نمیفهمم
_:خوب میفهمی ﭺی میگم میا خودتو نزن ب اون راه
+:عوووو منظورت اون دوس داشتنه ... خب راستش نمیدونم ﭺ جوری بگم
_:فقد بگو اره یا ن?
+:اره ولی...
انگشتشو گزاش رو لب میا
_:هیشششش امشب میای قرار بزاریم?بدون اینکه بﭺه ها بفهمن
+:عممممم باشه
_:میخام ی ﭺیزی بگم
+:بوگو
_:منم دوست دارم میا
و بعد میا رو بغل کرد ک یهو بﭺه ها اومدن
فلیکس و لیسا:دارین ﭺ غلطی میکنین
____________________________________
خبببب جالب شد خدایی
اینم پارت 1
10تا کامنت و 5تا لایک شرط پارت بعدی
برا اینکه پارت ﭺرتی بود شرطش کم بود
روز خوش :/
۵.۳k
۱۸ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.