مآه من ۷

من_ببخشید
ترانه_بله
من_من اینجا چیکار میکنم شوخیی چیزیه
.
اون سه تا وسط گربه زدن زیر خنده وا اینا روانین؟!
با تعجب پرسیدم_چتونه
.
دوباره زدن زیرگریه
من_میشه به منم بگید چی شده
الناز_مارو میخوان بفروشن به عربا[با داد و گریه]
.
شوک شدم
این داشت چی میگفت
با لکنت گفتم_چ..چی.میگ..ی
ترانه_من نمیدونم ترو چجوری آوردن ولی ما می‌خواستیم قاچاقی از ایران بریم و بیایم آمریکا
من_چییییییی[داد]
تیبا_چته داد نزن حالا تو چجوری اومدی توهم گول اون وفا عوضی رو خوردی
من_نه من اصلا نمیدونستم من داشتم توی خیابون راه میرفتم که سه تا لندکروز اومدن دنبالم منم فرار کردم به یه کوچه رسیدم و بعدش بی هوش شدم
.
هنوزم حرفاشونو باور نمیکردم
تیبا_انگار توهم مثل این دختره ای که الان بردنش
من_کدوم
الناز_شمیم نمیدونم کجا بردنش
.
درباز شد و یه زن تپل که نه گامبو قد کوتاه که لباسش نیم وجب بود ابرو های هشتی قهوه ای و رژلب قهوه ای
.
ایششش خدا بکشتش چه زشته
چسه چش داره سیاهشم کرده
.
زنه_ااااا بیدارشدی

اومد جلوم وایساد و دستشو از گونم تا چونم کشید
و گفت_....