چند پارتی: نام:"دیدار رویایی" شرط:۳۰کامنت🦋🍡
part ④
*خودتونو جایه ات تصور کنین*
*******
*صبح_پاساژ کره_ساعت۹*
از زبان ات:
ی ربعه اوندم پاساژ تت لبلس بخرم...*اون لباسی ک عکسشو گذاشتم لباسیه ک ات تن کرده اونی ک قراره بخره نیس*
همینطور راه میرفتم ک...
ی پسری رو دیدم ک داشت بند کفششو میبست..کمی ک دفت کردم فهمبدم....
پارک جیمین🥳*ماسک جیمین کمی پایین بوده*
رفتم با دو سمتش و دستمو رو شونش گذاشتم...
سرشو خاس بیاره بالا ک ماسکشو بالا کسید و:
موچی:بله با من کاری داشتین خانم؟!
+:جیمین بی تی اس؟!
موچی:*کمی لپاش سرخ میشع*ای خدااا..نمیشه ی جا بریم کسی مارو نشناسه...خودمم ارمب...
+:من...واییی...خیلی ذوق زدمممم*کیوت سگی*
جیمین لپایه ات رو کشید:
موچی:ایگو...تو از منم کیوت تری دخترخوشگل*کیوت*
جیمین ماسکشو پایین اورد...
و در حالی لپاشو باد کرده بود و لب پایینش جلو بود با لحن کیوتی گفت:من اصن بات قهلم ارمی....نباید از من کیوت تل باچی*کیوت*
+:یاااا جیمیناااا....
موچی:تو کره ای ای؟
+:نح ایرانیم...
موچی:خب پس بابد امروز بستنی مهمونت کنم و بات بگردم...
+:واقنی*بسی ذوق*
موچی:کیوت*لبخند*
موچی:ارع حالا بیا بریم...*دست ات رو میگیره و میرن*
*تو راه بستنی فروشی*
*جیمین دست ات و خودشو ک توهم بود تاب میداد*
+:جیمیناا...هنوزم کوکی و ته بخاطر قدت مسخرت میکنن؟!
جیمین اه غمگینی کشید و گف:
موچی:ارح...دلم میخاد بکشمشون*این فیکه*
+:یاااا جیمین شی اینکارو نکن اونوقت بی خرگوش و ته ته میشیم....
*ب بستنی فروشی رسیدن و جیمین الان ماسکش بالاس*
موچی:خب...ات...چ بستنی میخای؟
*توجه ات اسمشو ب جیمین گفته*
+:اوممم....شکلاتی...
موچی:باشح...
اونا رو نیمکت نشیتن و بستنی شکلاتی و توت فرنگی خوردن:
+:جیمینااا...فردا تو کنسرتتون قراره همو بببینیم...
موچی:اوه اونکه صد در صد ولی ما فردا کنسرت نداریم...
+:یعنی چییی؟
جیمین خندید و گفت:چ میدونم پی دی نیم گفت ی مشکلی پیش اومده و افتاده ۲ روز دیگه....
+:اومم...خوبححح...
*تو پاساژ*
موچی:یااا اون بازه یکی دیگه انتخاب کن....
ات:یا کجاش بازه...
موچی:بازه بکی دیگه انتخاب کن...اون خیلی کیوته نگاه کن*اشاره ب لباس*
+:اوه اون خیلی قشنگهه...همینو میخاممم...
موچی:باشح...
*ذفتن تو مغازه*
موچی:خانم اون لباسو میارید*اشاره ب لباس*
زنه:چشم اقا...
*لباسو اورد*
+:اندازمه چون سایزم(....) هست و اینم همونه...
موچی:اومیه همینو واست میخرم...
+:نمیخاد خودم می...
ک دیدی جبمین کارتشو داد ب فروشنده...
موچی:رو حرف مستر پارک حرف نزن...
+:چشم اقا...
زنه:بفرمایید...جسارتن دوس پسرتونن؟*رو ب ات*
+:نه خب....
موچی:باهم دوستیم....دوستایه صمیمی...
*دست رو گرفت و با پلایتیک لباس رفتن بیرون و رفتن تو حیاط*
موچی:خب کجا برسونمت...
+:یااا تا ابنحا ملی بت زحمت دادم نمیخاد...موچی:زحمت *بعد حرف زدن جیمین با تلفن*موچی: باید ببرمت باشگاه جونگکوک...
*خودتونو جایه ات تصور کنین*
*******
*صبح_پاساژ کره_ساعت۹*
از زبان ات:
ی ربعه اوندم پاساژ تت لبلس بخرم...*اون لباسی ک عکسشو گذاشتم لباسیه ک ات تن کرده اونی ک قراره بخره نیس*
همینطور راه میرفتم ک...
ی پسری رو دیدم ک داشت بند کفششو میبست..کمی ک دفت کردم فهمبدم....
پارک جیمین🥳*ماسک جیمین کمی پایین بوده*
رفتم با دو سمتش و دستمو رو شونش گذاشتم...
سرشو خاس بیاره بالا ک ماسکشو بالا کسید و:
موچی:بله با من کاری داشتین خانم؟!
+:جیمین بی تی اس؟!
موچی:*کمی لپاش سرخ میشع*ای خدااا..نمیشه ی جا بریم کسی مارو نشناسه...خودمم ارمب...
+:من...واییی...خیلی ذوق زدمممم*کیوت سگی*
جیمین لپایه ات رو کشید:
موچی:ایگو...تو از منم کیوت تری دخترخوشگل*کیوت*
جیمین ماسکشو پایین اورد...
و در حالی لپاشو باد کرده بود و لب پایینش جلو بود با لحن کیوتی گفت:من اصن بات قهلم ارمی....نباید از من کیوت تل باچی*کیوت*
+:یاااا جیمیناااا....
موچی:تو کره ای ای؟
+:نح ایرانیم...
موچی:خب پس بابد امروز بستنی مهمونت کنم و بات بگردم...
+:واقنی*بسی ذوق*
موچی:کیوت*لبخند*
موچی:ارع حالا بیا بریم...*دست ات رو میگیره و میرن*
*تو راه بستنی فروشی*
*جیمین دست ات و خودشو ک توهم بود تاب میداد*
+:جیمیناا...هنوزم کوکی و ته بخاطر قدت مسخرت میکنن؟!
جیمین اه غمگینی کشید و گف:
موچی:ارح...دلم میخاد بکشمشون*این فیکه*
+:یاااا جیمین شی اینکارو نکن اونوقت بی خرگوش و ته ته میشیم....
*ب بستنی فروشی رسیدن و جیمین الان ماسکش بالاس*
موچی:خب...ات...چ بستنی میخای؟
*توجه ات اسمشو ب جیمین گفته*
+:اوممم....شکلاتی...
موچی:باشح...
اونا رو نیمکت نشیتن و بستنی شکلاتی و توت فرنگی خوردن:
+:جیمینااا...فردا تو کنسرتتون قراره همو بببینیم...
موچی:اوه اونکه صد در صد ولی ما فردا کنسرت نداریم...
+:یعنی چییی؟
جیمین خندید و گفت:چ میدونم پی دی نیم گفت ی مشکلی پیش اومده و افتاده ۲ روز دیگه....
+:اومم...خوبححح...
*تو پاساژ*
موچی:یااا اون بازه یکی دیگه انتخاب کن....
ات:یا کجاش بازه...
موچی:بازه بکی دیگه انتخاب کن...اون خیلی کیوته نگاه کن*اشاره ب لباس*
+:اوه اون خیلی قشنگهه...همینو میخاممم...
موچی:باشح...
*ذفتن تو مغازه*
موچی:خانم اون لباسو میارید*اشاره ب لباس*
زنه:چشم اقا...
*لباسو اورد*
+:اندازمه چون سایزم(....) هست و اینم همونه...
موچی:اومیه همینو واست میخرم...
+:نمیخاد خودم می...
ک دیدی جبمین کارتشو داد ب فروشنده...
موچی:رو حرف مستر پارک حرف نزن...
+:چشم اقا...
زنه:بفرمایید...جسارتن دوس پسرتونن؟*رو ب ات*
+:نه خب....
موچی:باهم دوستیم....دوستایه صمیمی...
*دست رو گرفت و با پلایتیک لباس رفتن بیرون و رفتن تو حیاط*
موچی:خب کجا برسونمت...
+:یااا تا ابنحا ملی بت زحمت دادم نمیخاد...موچی:زحمت *بعد حرف زدن جیمین با تلفن*موچی: باید ببرمت باشگاه جونگکوک...
۲۴.۷k
۰۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.