Police man
Police man
Part6
ا/ت: بریم خونههه مامانت
کوک: بریم؟
ا/ت: آره بریم..نریم؟
کوک؛ منکه چیزی نگفتم بریمم..
**
ا/ت: سلامممم مامانن..عع مامانن اینجایی؟..بابا؟..
م/ک: سلاممم..دخترم خوبی؟ ( بغل کردن)
م/ت: سلام دخترم خوبی؟...کوکک داماد جذابم.. چطوری پسر؟.. ا/ت اذیتت نمیکنه
کوک:😂 نه..مرسی
ب/ک: اف بی آی چطورع؟
نکته: مامان و بابای کوک و ا/ت خبر دارن از راز کوک ولی نمیدونن که ا/ت نمیدونه
ا/ت: اف بی آی؟..بابا؟.. اشتباه نکنین کوک فقط پلیسه
کوک: باب..
ب/ت: نه باباجون دامادم پلیس اف بی آیه
ا/ت: چیی؟..( بغض و گریه)..( چیزی دیگه احساس نکردم..(غش کرد)
همه: ا/تتتتت
***
کوک: بابا دکتر خبر داد و داشت معاینه اش میکرد بقیه هم منو سرزنش میکردن*
ب/ت: یعنی عقل نداری تو پسر؟..دخترمو عین دسته گل تحویلت دادم..اینطوری وارد شکش میکنی؟.. چرا بهش نگفتی؟
کوک: چون اگه میگفتم نمیذاشت برم سرکار
م/ک: تو باید بهش میگفتی
م/ت: حالا بیا و آشتیش بده
کوک: هعی
ب/ک: کارت خیلی بد بود
Part6
ا/ت: بریم خونههه مامانت
کوک: بریم؟
ا/ت: آره بریم..نریم؟
کوک؛ منکه چیزی نگفتم بریمم..
**
ا/ت: سلامممم مامانن..عع مامانن اینجایی؟..بابا؟..
م/ک: سلاممم..دخترم خوبی؟ ( بغل کردن)
م/ت: سلام دخترم خوبی؟...کوکک داماد جذابم.. چطوری پسر؟.. ا/ت اذیتت نمیکنه
کوک:😂 نه..مرسی
ب/ک: اف بی آی چطورع؟
نکته: مامان و بابای کوک و ا/ت خبر دارن از راز کوک ولی نمیدونن که ا/ت نمیدونه
ا/ت: اف بی آی؟..بابا؟.. اشتباه نکنین کوک فقط پلیسه
کوک: باب..
ب/ت: نه باباجون دامادم پلیس اف بی آیه
ا/ت: چیی؟..( بغض و گریه)..( چیزی دیگه احساس نکردم..(غش کرد)
همه: ا/تتتتت
***
کوک: بابا دکتر خبر داد و داشت معاینه اش میکرد بقیه هم منو سرزنش میکردن*
ب/ت: یعنی عقل نداری تو پسر؟..دخترمو عین دسته گل تحویلت دادم..اینطوری وارد شکش میکنی؟.. چرا بهش نگفتی؟
کوک: چون اگه میگفتم نمیذاشت برم سرکار
م/ک: تو باید بهش میگفتی
م/ت: حالا بیا و آشتیش بده
کوک: هعی
ب/ک: کارت خیلی بد بود
۳.۴k
۲۴ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.