فیک سایه سیاه پارت 8
پارت 8
جیمین ؛ تو اتاقم بودم و داشتم نقشه تحویل محموله جدیدو بررسی میکردم که یهو پسرا اومدن داخل کوک و تهیونگ خیلی نگران بودن و نفس نفس میزدن
جیمین : چیشده ؟
تهیونگ : اون دختره اون ..... ( نفس کم اورده )
جیمین : دختره چی تهیونگ
کوک : اطلاعات زیادی ازش نداریم ولی یه چیز خیلی مهم هست
جیمین : خب بگو میشنوم
کوک: اسمش دایانا و فامیلیش جکسون اطلاعات خانوادش نا مشخصه ، 5 سال پیش توسط یه سرهنگ بازنشسته نیروی اطلاعاتی روسی اموزش میبینه سرهنگ جیسون ، بعد از 2 سال اموزش سخت عضو مامورای ویژه سازمان روسیه میشه بعد یکسال خدمت به سازمان به دلایل نامشخصی میاد کره و توسط یه رابط محافظ شخصی کای لین میشه
جیمین : چی ؟ کای لین ؟ مطمئنی؟
تهیونگ : اره اون محافظ کای لین بوده و از همه عجیب تر اینکه اون تنها کسیه که از اون حادثه جون سالم به در برده همه میدونیم اون یه حادثه نبوده کای به قتل رسیده من حس میکنم کار این دختر بوده
کوک : به جز اون هیچکس زنده نمونده
جیهوپ : یعنی دایانا قاتل کای ؟
جیمین : غیرممکنه ، اصلا هدفش از اینکار چی بوده؟
کوک: هیچکس اینو نمیدونه
جیمین : باید ماجرا رو از زبون خودش بشنویم
تهیونگ : چطوری اگه انکارش کنه چی ؟
جیمین : مجبورش میکنیم حرف بزنه ، بریم
دایانا ؛ روی تخت دراز کشیده بودم که یکی در زد بلند شدم و گفتم بیا تو
جان : رئیس میخواد تورو ببینه
دایانا : باشه میام
بلند شدم کتم رو تنم کردم و رفتم بیرون همشون توی سالن نشسته بودن
جیمین : بشین
جیمین : چند تا سوال ازت داریم امیدوارم راستشو بگی وگرنه خودت میدونی چی میشه
دایانا : بپرسین
جیمین : تو کی هستی ؟
دایانا ؛ اگه رئیس پارک داره این سوالو میپرسه قطعا در موردم تحقیق کرده پس راستشو میگم
دایانا : مامور ویژه سازمان اطلاعات روسیه
جیمین : چرا اومدی کره ؟!
دایانا : دو سال پیش یکی از گانگسترای روسیه رو دستگیر کردم دو ماه بعد ادماش افتادن دنبالم و میخواستن بکشنم سرهنگ جیسون منو فرستاد اینجا اما سازمان اطلاعات کره قبول نکرد منم یه رابط پیدا کردم و وارد یه گروه مافیایی شدم
تهیونگ : عضو باند کای لین شدی ؟!
دایانا : بله
کوک : توی حادثه 4 ماه پیش همه افراد توی ماشین مردن تو چطور زنده موندی ؟! تو محافظ شخصی کای بودی مگه نه ؟!
جیمین : چرا کای کشتی ؟!
حمایت کنین
جیمین ؛ تو اتاقم بودم و داشتم نقشه تحویل محموله جدیدو بررسی میکردم که یهو پسرا اومدن داخل کوک و تهیونگ خیلی نگران بودن و نفس نفس میزدن
جیمین : چیشده ؟
تهیونگ : اون دختره اون ..... ( نفس کم اورده )
جیمین : دختره چی تهیونگ
کوک : اطلاعات زیادی ازش نداریم ولی یه چیز خیلی مهم هست
جیمین : خب بگو میشنوم
کوک: اسمش دایانا و فامیلیش جکسون اطلاعات خانوادش نا مشخصه ، 5 سال پیش توسط یه سرهنگ بازنشسته نیروی اطلاعاتی روسی اموزش میبینه سرهنگ جیسون ، بعد از 2 سال اموزش سخت عضو مامورای ویژه سازمان روسیه میشه بعد یکسال خدمت به سازمان به دلایل نامشخصی میاد کره و توسط یه رابط محافظ شخصی کای لین میشه
جیمین : چی ؟ کای لین ؟ مطمئنی؟
تهیونگ : اره اون محافظ کای لین بوده و از همه عجیب تر اینکه اون تنها کسیه که از اون حادثه جون سالم به در برده همه میدونیم اون یه حادثه نبوده کای به قتل رسیده من حس میکنم کار این دختر بوده
کوک : به جز اون هیچکس زنده نمونده
جیهوپ : یعنی دایانا قاتل کای ؟
جیمین : غیرممکنه ، اصلا هدفش از اینکار چی بوده؟
کوک: هیچکس اینو نمیدونه
جیمین : باید ماجرا رو از زبون خودش بشنویم
تهیونگ : چطوری اگه انکارش کنه چی ؟
جیمین : مجبورش میکنیم حرف بزنه ، بریم
دایانا ؛ روی تخت دراز کشیده بودم که یکی در زد بلند شدم و گفتم بیا تو
جان : رئیس میخواد تورو ببینه
دایانا : باشه میام
بلند شدم کتم رو تنم کردم و رفتم بیرون همشون توی سالن نشسته بودن
جیمین : بشین
جیمین : چند تا سوال ازت داریم امیدوارم راستشو بگی وگرنه خودت میدونی چی میشه
دایانا : بپرسین
جیمین : تو کی هستی ؟
دایانا ؛ اگه رئیس پارک داره این سوالو میپرسه قطعا در موردم تحقیق کرده پس راستشو میگم
دایانا : مامور ویژه سازمان اطلاعات روسیه
جیمین : چرا اومدی کره ؟!
دایانا : دو سال پیش یکی از گانگسترای روسیه رو دستگیر کردم دو ماه بعد ادماش افتادن دنبالم و میخواستن بکشنم سرهنگ جیسون منو فرستاد اینجا اما سازمان اطلاعات کره قبول نکرد منم یه رابط پیدا کردم و وارد یه گروه مافیایی شدم
تهیونگ : عضو باند کای لین شدی ؟!
دایانا : بله
کوک : توی حادثه 4 ماه پیش همه افراد توی ماشین مردن تو چطور زنده موندی ؟! تو محافظ شخصی کای بودی مگه نه ؟!
جیمین : چرا کای کشتی ؟!
حمایت کنین
۵۵.۸k
۰۴ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.