بابت این شعر ببخشید خیل سنگین

بابت این شعر ببخشید خیلے سنگینہ..

مادرے خورد زمین و همہ جا ریخت بهم
همہ ی زندگے ِ شیر خدا ریخت بهم

داغی و تیزی ِ مسمار اذیّت میکرد
تا کہ برخاست ز جا عرش خدا ریخت بهم

بشڪند پاے ڪسے ڪہ لگدش سنگین بود
تا ڪہ زد سلسلہ ی آل عبا ریخت بهم

ثلث سادات میان در و دیوار افتاد
نسل سادات بہ یک ضربہ ی پا ریخت بهم

گُر گرفتہ بدنِ فاطمہ ، ای در بس کن
وسط شعلہ ببین زمزمہ ها ریخت بهم

رویِ او ریخت بهم پهلویِ او ریخت بهم
دهنش غرق ِ بہ خون گشت و صدا ریخت بهم

شدتِ ضربہ چنان بود کہ سر خورد بہ در
رویِ آشفتہ یِ اُمّ النُجَبا ریخت بهم

پشتِ در سینہ یِ سنگین شدہ هم ارثی شد
گیسوانِ پسرش کرب و بلا ریخت بهم

مادرش آمدہ گودال نچرخان بدنش
استخوان های گلویش ز قفا ریخت بهم


با ترک های لبش با نوک پا بازی کرد
همہ ی صورت او با کف پا ریخت بهم...
دیدگاه ها (۶)

یا علی رفتیم بقیع اما چه سود! هرچه گشتیم فاطمه آنجا نبودیا ع...

دخترم خوش آمدی جای تو در دنیا نبودبی وجود تو صفا در گلشن ِ ع...

ﻓﺎﻃﻤﻴﻪ ﻣﻮﺝ ﺁﻩ ﺷﻴﻌﻪ ﺍﺳﺖ ﺑﻴﺖ ﺍﻻﺣﺰﺍﻥ ﻧﮕﺎﻩ ﺷﻴﻌﻪ ﺍﺳﺖﻓﺎﻃﻤﻴﻪ ﺗﺎ ﺭﻭﺍ...

خداحافظ اے زخم بر دل نشستہ خداحافظ اے یار پهلو شڪستہخداحافظ ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط