رمان ماه تاریک پارت ۴
-اخ رفته بود پات که....سنجاق قفلی شلوارش تا ته رفته بود تو پاش
+الان درش میارم
-نههههه اگه بشکنه چی؟
+چیکار کنم میسوزه
کامران:مغزم کار نمیکرد داشت همین جوری خون از دست میداد...گوشه ی تیشرتمو پاره کردمو پاشو بستم....تو یه چشم بهم زدن کل مدرسه دورمون جمع شدن
+کامران درد داره
-صبر کن...گهواره طور بغلش کردمو بردمش سمت اتاق بهداشت......اقای دکتررر سوزن تو پاشه...ما نتونستیم دراریمش میشه کمک کنید
×بزارش روی اون تخت وایسا همین میایم
+صدف یقه ی لباستو گاز بگیر الان میاد درش میاره
×خب خب خب....ای وای چقدر فرو رفته تو...تکون نخور الان در میارمش...پسر جان شما پاشو بگیر تکون نخوره
+باشه...
×با شماره ی سه....یک....دو....سه
-آیییی میسوزه دکتر
×الام درستش میکنم
+دکتر به پاش ضدعفونی کننده زدو با باند بست....خب صدف خانم لوس بازی بسه
-اسگلی؟سوزن رفت تو پاما..بعدشم مگه من از تو کمک خواستم
+عمم بود میگفت کامران کامران
-برو گمشو بابا خوبه تو باعث شدی سوراخ شَما
+ایجان
-اههههه منحرف بدبخت برو بمیرررر
+الان درش میارم
-نههههه اگه بشکنه چی؟
+چیکار کنم میسوزه
کامران:مغزم کار نمیکرد داشت همین جوری خون از دست میداد...گوشه ی تیشرتمو پاره کردمو پاشو بستم....تو یه چشم بهم زدن کل مدرسه دورمون جمع شدن
+کامران درد داره
-صبر کن...گهواره طور بغلش کردمو بردمش سمت اتاق بهداشت......اقای دکتررر سوزن تو پاشه...ما نتونستیم دراریمش میشه کمک کنید
×بزارش روی اون تخت وایسا همین میایم
+صدف یقه ی لباستو گاز بگیر الان میاد درش میاره
×خب خب خب....ای وای چقدر فرو رفته تو...تکون نخور الان در میارمش...پسر جان شما پاشو بگیر تکون نخوره
+باشه...
×با شماره ی سه....یک....دو....سه
-آیییی میسوزه دکتر
×الام درستش میکنم
+دکتر به پاش ضدعفونی کننده زدو با باند بست....خب صدف خانم لوس بازی بسه
-اسگلی؟سوزن رفت تو پاما..بعدشم مگه من از تو کمک خواستم
+عمم بود میگفت کامران کامران
-برو گمشو بابا خوبه تو باعث شدی سوراخ شَما
+ایجان
-اههههه منحرف بدبخت برو بمیرررر
۲.۴k
۲۸ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.