پارت 34
قرار بود با جونگ کوک چند هفته اینجا باشیم توی خونه حوصلم سر رفته بود کوکی هم که بیرون بود رفتم لباسام رو عوض کردم و به جیا زنگ زدم تا با هم بریم بیرون از خونه اومدم بیرون داشتم توی ساحل قدم میزدم منتظر جیا بودم دیدم از اونور داره میاد سمتم براش دست تکون دادم اومد پیشم
جیا سلام سلام چطوری ایملدا خانم
ایملدا خوبم تو خوبی
جیا من خوبم ولی فک کنم تو خوبتر باشی بلاخره پیش عشقتی مگه نه
ایملدا يااا اذیتم نکن بیا بریم
جیا باشه باشه میدونی چیه تهیونگ بهم گفته که میخواد.....
همین که میخواست جملش رو کامل کنه چند نفر گرفتنمون
ایملدا يااا چتونه ولم کنید یکیشون یه دستمال گذاشت روی دهنم میخواستم نفسم رو بگیرم ولی دیگه دیر شد و چیزی نفهمیدم
جیا ویو
ایملدا ایملدا چی شد یهو هی چیکارش دارید ولش کنید
مرد به جئون سلاممون رو برسون
بعد زد تو سرم و دیگه چیزی نفهمیدم
کوک ویو
امروز خیلی کار داشتم بخاطر همین اومدم دارک وب برای اولین بار دلم میخواست زودتر شب بشه تا برم پیش ایملدا تهیونگ هم پیشم بود بهش همه چیز رو گفته بودم اونم خیلی خوشحال شده بود بهم گفت که میخواد با جیا ازدواج کنه
منم هر چه زودتر باید به ایملدا درخواست میدادم ولی نمیدونستم چطوری اینکار رو بکنم با تهیونگ تا شب مشغول انجام کارها شدیم نفهمیدم کی زمان گذشت دیگه شب بود ولی چرا ایملدا تا حالا زنگ نزده عجیبه گوشیم رو در آوردم و بهش زنگ زدم ولی باز نکرد چند بار زنگ زدم ولی باز نکردم داشتم نگران میشدم
"مشترک مورد نظر خاموش میباشد لطفا بعدا دوباره تلاش کنید"
لعنتی چرا بر نمیداره رفتم بیرون دیدم تهیونگ هم داره میره بیرون رفتم سمتش اونم انگار نگران بود گفتم جیا تلفنش رو باز میکنه
تهیونگ نه نمیکنه یه ساعت بهش زنگ میزنم جواب نمیده تا حالا اینطوری نکرده بود
کوک ایملدا هم جواب نمیده من میرم عمارت اگه خبری ازش گرفتی بهم خبر بده
تهیونگ باشه خداحافظ
کوک خداحافظ
رفتم عمارت توی راه بودم که متوجه شدم یه صدایی از ماشین میاد وایستادم لاستیک ها ترکیده بودن آه لعنتی الان وقتش نیست ادامه راه رو پیاده رفتم دیدم مردم یه جایی جمع شدن رفتم نزدیکتر دیدم دارن به خونی که روی زمین ریخته نگاه میکنند یعنی چی این دیگه چیه به صدای دونفر که داشتن حرف میزدن گوش دادم
چیشده اینجا
مگه ندیدی گفتن چند نفر اومدن و دوتا دختر که باهم بودن رو دزدین البته یه نفر رو از سرش زخمی کردن و بعدی رو هم دزدیدن
واقعا چه اتفاقی سرش اومده
چند تا پیاده اون رو بردن بیمارستان
نه يعني اون ایملدای من نه نمیتونه باشه یه چیزی توجهم رو جلب کرد این این گردنبند ایملداست نه ایملدا.....
جیا سلام سلام چطوری ایملدا خانم
ایملدا خوبم تو خوبی
جیا من خوبم ولی فک کنم تو خوبتر باشی بلاخره پیش عشقتی مگه نه
ایملدا يااا اذیتم نکن بیا بریم
جیا باشه باشه میدونی چیه تهیونگ بهم گفته که میخواد.....
همین که میخواست جملش رو کامل کنه چند نفر گرفتنمون
ایملدا يااا چتونه ولم کنید یکیشون یه دستمال گذاشت روی دهنم میخواستم نفسم رو بگیرم ولی دیگه دیر شد و چیزی نفهمیدم
جیا ویو
ایملدا ایملدا چی شد یهو هی چیکارش دارید ولش کنید
مرد به جئون سلاممون رو برسون
بعد زد تو سرم و دیگه چیزی نفهمیدم
کوک ویو
امروز خیلی کار داشتم بخاطر همین اومدم دارک وب برای اولین بار دلم میخواست زودتر شب بشه تا برم پیش ایملدا تهیونگ هم پیشم بود بهش همه چیز رو گفته بودم اونم خیلی خوشحال شده بود بهم گفت که میخواد با جیا ازدواج کنه
منم هر چه زودتر باید به ایملدا درخواست میدادم ولی نمیدونستم چطوری اینکار رو بکنم با تهیونگ تا شب مشغول انجام کارها شدیم نفهمیدم کی زمان گذشت دیگه شب بود ولی چرا ایملدا تا حالا زنگ نزده عجیبه گوشیم رو در آوردم و بهش زنگ زدم ولی باز نکرد چند بار زنگ زدم ولی باز نکردم داشتم نگران میشدم
"مشترک مورد نظر خاموش میباشد لطفا بعدا دوباره تلاش کنید"
لعنتی چرا بر نمیداره رفتم بیرون دیدم تهیونگ هم داره میره بیرون رفتم سمتش اونم انگار نگران بود گفتم جیا تلفنش رو باز میکنه
تهیونگ نه نمیکنه یه ساعت بهش زنگ میزنم جواب نمیده تا حالا اینطوری نکرده بود
کوک ایملدا هم جواب نمیده من میرم عمارت اگه خبری ازش گرفتی بهم خبر بده
تهیونگ باشه خداحافظ
کوک خداحافظ
رفتم عمارت توی راه بودم که متوجه شدم یه صدایی از ماشین میاد وایستادم لاستیک ها ترکیده بودن آه لعنتی الان وقتش نیست ادامه راه رو پیاده رفتم دیدم مردم یه جایی جمع شدن رفتم نزدیکتر دیدم دارن به خونی که روی زمین ریخته نگاه میکنند یعنی چی این دیگه چیه به صدای دونفر که داشتن حرف میزدن گوش دادم
چیشده اینجا
مگه ندیدی گفتن چند نفر اومدن و دوتا دختر که باهم بودن رو دزدین البته یه نفر رو از سرش زخمی کردن و بعدی رو هم دزدیدن
واقعا چه اتفاقی سرش اومده
چند تا پیاده اون رو بردن بیمارستان
نه يعني اون ایملدای من نه نمیتونه باشه یه چیزی توجهم رو جلب کرد این این گردنبند ایملداست نه ایملدا.....
۸۹.۱k
۰۶ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.