یک روز می فهمی
یک روز می فهمی
این حال و هوا
این احساسِ پاکِ من
که بسویت پَر می کِشد ..
این عشقِ بی موقع که اتفاق اُفتاده
همچون مهمانِ ناخوانده ای
که انتظار آمدنش را نداشتیم ..
این دوست داشتنت که خیلی زیاد است
و از جانم سرریز شده ..
دلی که در سینه ام بَند نیست
و اگر پای از آن بیرون بگذاری
از دلتنگی می میرد ..
فقط برای تو بود و بس ..
خدا کند آن روز دیر نباشد
که کار از کار گذشته باشد
که نباشم که نباشی ...!
این حال و هوا
این احساسِ پاکِ من
که بسویت پَر می کِشد ..
این عشقِ بی موقع که اتفاق اُفتاده
همچون مهمانِ ناخوانده ای
که انتظار آمدنش را نداشتیم ..
این دوست داشتنت که خیلی زیاد است
و از جانم سرریز شده ..
دلی که در سینه ام بَند نیست
و اگر پای از آن بیرون بگذاری
از دلتنگی می میرد ..
فقط برای تو بود و بس ..
خدا کند آن روز دیر نباشد
که کار از کار گذشته باشد
که نباشم که نباشی ...!
۹.۳k
۲۶ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.