گوگولی ترین پارت۶
گوگولی ترین پارت۶
ببخشید دیشب نتم ضعیف بود ارسال نمیشد فیکه
خلاصه رفتیم پایین
صبحانه رو خوردیم
تمروز مثل روز های دیگه کسل کننده بود
ات:کوک
کوک:بله
ات:میای بریم بار
کوک:اومممممم باش وایسا به دوستامم زنگ بزنم ییان خونمون توهم با دوست اشناسی(منظورش بی تی اسه)
ات:باش
خلاصه
اومد اعضا
ات:سلامم لبخند
اعضا سلام
جیهوپ:کوک، نمیدونستم انقدر سلیقت خوبه
کوک:ماییم دیگه
ات:یاااااا من برم بپوشم بیام پایین بریم بار
شوگا:اوک
کوک:باشه
و لباسمو پوشیدم رفیم بار(لباس اتو میزارم
کوک ویو
ات اومد پایین خیلی خوشکل شده بود
بعد سوار دوتا ماشین شدیم و رفتیم
هیچ حرفی بینمون رد بدل نشد رسیدیم
کوک دستمو گرفت
خیلییی بو الکل میومد مخصوصا سیگار و دخترای هرزه
خلاصه رفتیم نشستیم
چون من ظرفیتم بالا بود یکم خوردم
کوک هم زیاد نخورد اعضا هم همینطور که یک وقت اتفاقی نیوفته
کوک:ات من برم سرویس بهداشتی
ات:باش عزیزم برو
کوک رفت سرویس بهداشتی یک دختره بهش چبید و تحریکش کرد
بردش توی یک اتاق کردش و اومد بیرون
ات:کحا بودی
کوک:ببخشید بالا اوردم
ات:اها الان حالت خوبه
کوک:اره.
رفتیم خونه
ات:کوککک(عصبی
کوک:جانم چیشده
ات:این دوربینه چی میگه تو داری یک نفرو میکنیییی(داد و عصبانی
کوک:بزار توضیح بدمم
ات:سریغ باش
کوک:ببین یک دختره اومد تحریکم کرد بعدش ١ راند کردمش
ات:حالا اگه یک نفر منو میکرد این منو بیرون میکرد
حالا که این یک نفرو کرده فکر کرده من همینطوری میشنم نگاش میکنم
کوک:عشقتم تورو خدا
ات:ازت متنفرم(با گریه
کوک:کجا
ات:میزم پایین بخوابم رو کاناپه
کوک:نه تو بیا بالا بخواب من رو کاناپه
ات:کوک لطفا میخوام برم پایین
کوک:باشه (ناراحت
کوک ویو
الان که فکر میکنم راست میگه اگه الان اون یک نفرو میکرد بیرونش میکردم اتو با یکی دیگه ازدواج میکردم ولی حالا من اینکارو کردم تازه بیشترم باید سزنشم میکرد
ات ویو
انقدر گریه کردم که خوابم برد بیدار شدم رفتم سرویس بهداشتی دست و صورتمو شستم اومدم پایین
کوک:صبح بخیر
ات:صبح بخیر(اروم
کوک اومد منو بغل کرد سفت جوری که نمیتونستم در برم
کوک:میدونم ناراحتی توی بغل من میتونی گریه کنی
ات: گریه هق هق دلیل نارحتی این قلب بی صاحب مونده توییییی تو(اخرش رو با داد گفت
کوک:ببخشید واقعا دست خودم نبود
ات:هق هق هققق
کوک: بخاطر من گریه نکن
ات:چراااااا چرااا تو باید یکی دیگه رو بکنی ها هق هق
کوک:ات گفتم دست خودم نبود تروخدا من ببخش
ات:..............
کوک:باشه پس
ات رو براید استایل بغل کرد گذاشتش رو تخت
ات:ولم کن
کوک:....
ات:کوککک
که کوک روش خمیه زد و از لب بوسش کرد
کوک:من تورو دوست دارم لعنتی
ات:منم دوست دارم اینجاش اسماته
که کوک ددد. یکشو وارد ات کرد و تلمبه میزد که بعد از ١۵ راند خسته شدن و توی بغل هم خوابیدن ولی دیکشو از من درنیورده بود.
ببخشید دیشب نتم ضعیف بود ارسال نمیشد فیکه
خلاصه رفتیم پایین
صبحانه رو خوردیم
تمروز مثل روز های دیگه کسل کننده بود
ات:کوک
کوک:بله
ات:میای بریم بار
کوک:اومممممم باش وایسا به دوستامم زنگ بزنم ییان خونمون توهم با دوست اشناسی(منظورش بی تی اسه)
ات:باش
خلاصه
اومد اعضا
ات:سلامم لبخند
اعضا سلام
جیهوپ:کوک، نمیدونستم انقدر سلیقت خوبه
کوک:ماییم دیگه
ات:یاااااا من برم بپوشم بیام پایین بریم بار
شوگا:اوک
کوک:باشه
و لباسمو پوشیدم رفیم بار(لباس اتو میزارم
کوک ویو
ات اومد پایین خیلی خوشکل شده بود
بعد سوار دوتا ماشین شدیم و رفتیم
هیچ حرفی بینمون رد بدل نشد رسیدیم
کوک دستمو گرفت
خیلییی بو الکل میومد مخصوصا سیگار و دخترای هرزه
خلاصه رفتیم نشستیم
چون من ظرفیتم بالا بود یکم خوردم
کوک هم زیاد نخورد اعضا هم همینطور که یک وقت اتفاقی نیوفته
کوک:ات من برم سرویس بهداشتی
ات:باش عزیزم برو
کوک رفت سرویس بهداشتی یک دختره بهش چبید و تحریکش کرد
بردش توی یک اتاق کردش و اومد بیرون
ات:کحا بودی
کوک:ببخشید بالا اوردم
ات:اها الان حالت خوبه
کوک:اره.
رفتیم خونه
ات:کوککک(عصبی
کوک:جانم چیشده
ات:این دوربینه چی میگه تو داری یک نفرو میکنیییی(داد و عصبانی
کوک:بزار توضیح بدمم
ات:سریغ باش
کوک:ببین یک دختره اومد تحریکم کرد بعدش ١ راند کردمش
ات:حالا اگه یک نفر منو میکرد این منو بیرون میکرد
حالا که این یک نفرو کرده فکر کرده من همینطوری میشنم نگاش میکنم
کوک:عشقتم تورو خدا
ات:ازت متنفرم(با گریه
کوک:کجا
ات:میزم پایین بخوابم رو کاناپه
کوک:نه تو بیا بالا بخواب من رو کاناپه
ات:کوک لطفا میخوام برم پایین
کوک:باشه (ناراحت
کوک ویو
الان که فکر میکنم راست میگه اگه الان اون یک نفرو میکرد بیرونش میکردم اتو با یکی دیگه ازدواج میکردم ولی حالا من اینکارو کردم تازه بیشترم باید سزنشم میکرد
ات ویو
انقدر گریه کردم که خوابم برد بیدار شدم رفتم سرویس بهداشتی دست و صورتمو شستم اومدم پایین
کوک:صبح بخیر
ات:صبح بخیر(اروم
کوک اومد منو بغل کرد سفت جوری که نمیتونستم در برم
کوک:میدونم ناراحتی توی بغل من میتونی گریه کنی
ات: گریه هق هق دلیل نارحتی این قلب بی صاحب مونده توییییی تو(اخرش رو با داد گفت
کوک:ببخشید واقعا دست خودم نبود
ات:هق هق هققق
کوک: بخاطر من گریه نکن
ات:چراااااا چرااا تو باید یکی دیگه رو بکنی ها هق هق
کوک:ات گفتم دست خودم نبود تروخدا من ببخش
ات:..............
کوک:باشه پس
ات رو براید استایل بغل کرد گذاشتش رو تخت
ات:ولم کن
کوک:....
ات:کوککک
که کوک روش خمیه زد و از لب بوسش کرد
کوک:من تورو دوست دارم لعنتی
ات:منم دوست دارم اینجاش اسماته
که کوک ددد. یکشو وارد ات کرد و تلمبه میزد که بعد از ١۵ راند خسته شدن و توی بغل هم خوابیدن ولی دیکشو از من درنیورده بود.
۵.۶k
۲۲ تیر ۱۴۰۲