Daddy part 7

وقتی بنگ چان رفت هان اومد بغلم نشست
خوب حالا نوبت منه بیبی = هان
چی منظورت چیه = ته مو
دستمو کشید برد منو تو پاک کینگ
برو تو ماشین = هان
ولم کن = ته مو
گفتم گمشو تو ماشین / داد = هان
پرتم کرد تو ماشین رفتیم یه جا شبیح جنگل بود یه ویلا تو اون جنگل بود جنگله خیلی ترسناک بود ولی ویلای خیلی خوشکل بود
همین جا می مونی تا بیام فهمیدی= هان
ا..ا..اره = ته مو
گوشیتو بهم بده / داد = هان
با..باشه = ته مو
رفت درو کلید کرد
۴ ساعت بد ساعت ۵ صبح
بنگ چان اومد خونه ی هان
سلام = بنگ چان
سلام چی شد = هان
هیچی بابا لا پوشونی کردم = بنگ چان
اها اوکی = هان
ته مو کو نمی بینمش = بنگ چان
راستش = هان
چیه بگو چیزیش شده = بنگ چان
نه من رفتم دستشویی اومدم بیرون دیدم نیست در خونه هم باز بود از خانم کیم هم پرسیدم نبود = هان
کجا رفت = بنگ چان
نمی دونم = هان
ینی واقعا بی مصرفی عوضی از یه دختر ۱۸ ساله نتونستی مواظبت کنی = بنگ چان
رفت به من چه = هان
بهش زنگ زدی = بنگ چان
کنارتو نگا کن = هان
گوشیش اینجاس = بنگ چان
اوهوم = هان
فقط میخوام پیداش نکنم زندگیتو خراب میکنم = بنگ چان