پارت دوم
پارت دوم
ویو یونگی
ات با یه لبخند رفت سمت مبل و روش نشست،ات خیلی دختر خوبیه،کامل،مهربون،خوشگل،پایه و با جنبه خیلیییییی عالیههههههه
تو حال خودم بودم و داشتم به این فک میکردم متو ات یه روز باهم ازدواج کنیم و بچه بیاریم که یهو جیمین اومد گفت:هوییییییییی هیونگ کجایی انقدر صدات میزدیم؟
یونگی:هیچی به یه چیزی فک میکردم
جیمین:به چی ؟*با یه لبخند با نمکی و شوخی مانند*
یونگی:*خندید*برو گمشو
جیمین:هیونگ کارت دارم بیااااااااا*با داد*
ات:جیمین چتهه خدااااااااا یه ذره میخوام چشمام رو روی هم بزارم خوابم میاد*با حالت کیوت و خوابالو*
جیمین:ببخشید نونا آه راستی میتونم نونا صدات بزنم؟؟
ات:آره میتونی ولی الان بزار بخوابم
جیمین:باشه هیونگ بریم
یونگی:بریم*تو ذهنش:واییییییییییی چنگده کیوووووتتتتتتت میخوام بخورمششششش*
جیمین و یونگی رفتن تو یه اتاق چون جیمین با یونگی کار داشت
(جیمین٪ _یونگی$)
%هیونگ تو ات رو دوست داری نه؟
$*تو ذهنش وایییی این از کجا فهمید ووییییییی* ن.نه.نه نه من ات رو دوست ندارم
%خواهش میکنم انقدر دروغ گو نباش از صورتت میباره که دوسش داری
$جیمین جیمین جیمین شییییییی
آره آره دوسش دارم چیکار کنممممممم آه گاااادددددد
%خوب بهش بگو
$جیمین شوخی میکنی ؟ما تازه یه هفته باهم آشنا شدیم و میترسم اگه بهش بگم از گروه بره و دیگه نتونم ببینمش
جیمین رفت حرفی بزنه که در با شتاب باز شد که یهو......
خوب منتظر پارت بعد باشید بابایییییییی
لایک و کامنت یادتون نره
ویو یونگی
ات با یه لبخند رفت سمت مبل و روش نشست،ات خیلی دختر خوبیه،کامل،مهربون،خوشگل،پایه و با جنبه خیلیییییی عالیههههههه
تو حال خودم بودم و داشتم به این فک میکردم متو ات یه روز باهم ازدواج کنیم و بچه بیاریم که یهو جیمین اومد گفت:هوییییییییی هیونگ کجایی انقدر صدات میزدیم؟
یونگی:هیچی به یه چیزی فک میکردم
جیمین:به چی ؟*با یه لبخند با نمکی و شوخی مانند*
یونگی:*خندید*برو گمشو
جیمین:هیونگ کارت دارم بیااااااااا*با داد*
ات:جیمین چتهه خدااااااااا یه ذره میخوام چشمام رو روی هم بزارم خوابم میاد*با حالت کیوت و خوابالو*
جیمین:ببخشید نونا آه راستی میتونم نونا صدات بزنم؟؟
ات:آره میتونی ولی الان بزار بخوابم
جیمین:باشه هیونگ بریم
یونگی:بریم*تو ذهنش:واییییییییییی چنگده کیوووووتتتتتتت میخوام بخورمششششش*
جیمین و یونگی رفتن تو یه اتاق چون جیمین با یونگی کار داشت
(جیمین٪ _یونگی$)
%هیونگ تو ات رو دوست داری نه؟
$*تو ذهنش وایییی این از کجا فهمید ووییییییی* ن.نه.نه نه من ات رو دوست ندارم
%خواهش میکنم انقدر دروغ گو نباش از صورتت میباره که دوسش داری
$جیمین جیمین جیمین شییییییی
آره آره دوسش دارم چیکار کنممممممم آه گاااادددددد
%خوب بهش بگو
$جیمین شوخی میکنی ؟ما تازه یه هفته باهم آشنا شدیم و میترسم اگه بهش بگم از گروه بره و دیگه نتونم ببینمش
جیمین رفت حرفی بزنه که در با شتاب باز شد که یهو......
خوب منتظر پارت بعد باشید بابایییییییی
لایک و کامنت یادتون نره
۹.۱k
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.