Part 8
Part 8
(تهیونگ ویو)
بعد از اجرای دایونیسوس جین پیشنهاد یه عصرونه رو داد و ما هم قبول کردیم. من همین جوری تو دنیا ی خودم بودم که نگاهم به جونگ کوک افتاد. خیلی تو فکر بود. جیمین هم اینو فهمیده بود پس زد به شونم و بهم گفت
جیمین: تو میدونی جونگ کوک داره به چی فکر میکنه؟
تهیونگ: این سوال منم هست
جیمین: بریم بپرسیم؟
تهیونگ: اوهوم
(جونگ کوک ویو)
تو فکر ا.ت بودم. چرا از وقتی که به ایران اومدیم یه جوریه؟ از کشورش خوشش نمیاد؟ ولی اگر منو بعد از ۱۳ سال برمیگردوندن سئول قطعا از خوشحالی بال درمیاوردم. ولی خب من کسی رو نکشتم. اصن چرا درباره ی اون قضیه ی مالک زمین دروغ گفت؟ وای دارم دیوونه میشم
با دستام به موهام چنگ زدم که جیمین و تهیونگ اومدن پیشم
تهیونگ: هی کوکی خوبی؟
کوکی: اوم ممنون هیونگ(عررررررررر تهکوککک)
جیمین: چیزی شده؟
نمیدونستم بهشون بگم یا نه. ولی چرا همچین فکری دارم؟ ما مکنه لاینیم. همیشه پیش هم غیبت میکنیمو همه چیزو به هم میگیم
کوک: آهههه(بازدم)۵۶۷۳(کد مخفی ای که فقط تهیونگ و جیمین و کوک میدونن که اسمش مشکلات مکنه لاینیه و قراره خیلی خوب با هم غیبت کنن)
جیمین: بیاین یه جای خلوت حرف بزنیم
کوک: اوم باشه
وقتی رفتن یه گوشه از سالن تمرین کوک تمام ماجرا رو برای تهمین تعریف کرد.
کوک: و الان من نمیدونم چرا به پی دی نیم دروغ گفته که با مدیر برنامه حرف زده
جیمین: شاید یه مشکلی پیش اومده یا شاید وقتی حواست بهش نبوده رفته زنگ زده
تهیونگ: اصن بزا ببینم. چرا حواست بهش بوده🤨
ادامه کامنت♡♡♡
(تهیونگ ویو)
بعد از اجرای دایونیسوس جین پیشنهاد یه عصرونه رو داد و ما هم قبول کردیم. من همین جوری تو دنیا ی خودم بودم که نگاهم به جونگ کوک افتاد. خیلی تو فکر بود. جیمین هم اینو فهمیده بود پس زد به شونم و بهم گفت
جیمین: تو میدونی جونگ کوک داره به چی فکر میکنه؟
تهیونگ: این سوال منم هست
جیمین: بریم بپرسیم؟
تهیونگ: اوهوم
(جونگ کوک ویو)
تو فکر ا.ت بودم. چرا از وقتی که به ایران اومدیم یه جوریه؟ از کشورش خوشش نمیاد؟ ولی اگر منو بعد از ۱۳ سال برمیگردوندن سئول قطعا از خوشحالی بال درمیاوردم. ولی خب من کسی رو نکشتم. اصن چرا درباره ی اون قضیه ی مالک زمین دروغ گفت؟ وای دارم دیوونه میشم
با دستام به موهام چنگ زدم که جیمین و تهیونگ اومدن پیشم
تهیونگ: هی کوکی خوبی؟
کوکی: اوم ممنون هیونگ(عررررررررر تهکوککک)
جیمین: چیزی شده؟
نمیدونستم بهشون بگم یا نه. ولی چرا همچین فکری دارم؟ ما مکنه لاینیم. همیشه پیش هم غیبت میکنیمو همه چیزو به هم میگیم
کوک: آهههه(بازدم)۵۶۷۳(کد مخفی ای که فقط تهیونگ و جیمین و کوک میدونن که اسمش مشکلات مکنه لاینیه و قراره خیلی خوب با هم غیبت کنن)
جیمین: بیاین یه جای خلوت حرف بزنیم
کوک: اوم باشه
وقتی رفتن یه گوشه از سالن تمرین کوک تمام ماجرا رو برای تهمین تعریف کرد.
کوک: و الان من نمیدونم چرا به پی دی نیم دروغ گفته که با مدیر برنامه حرف زده
جیمین: شاید یه مشکلی پیش اومده یا شاید وقتی حواست بهش نبوده رفته زنگ زده
تهیونگ: اصن بزا ببینم. چرا حواست بهش بوده🤨
ادامه کامنت♡♡♡
۱۰.۰k
۱۳ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.