p34
رفتن توی بالکنمون وایسادم....داشتم فکر میکردم....
به داشتنش...به اینکه اگه به هم علاقمند شیم چی میشه...
باد به صورتم میزد....و کم کم داشت سردم میشد....
_ات...بیا تو..اونجا از روبرو دید داره...معلوم میشی...
سرمو انداختم پایین که بمو دیدم و بم هم منو دید...
+بمممم....
برگشتم برم که سرم با سینش برخورد کرد و پیشونیمو گرفتم...
_چیشد...خوبی؟
+نهههه
_چرا؟..
+از بس که بدنت عین سنگههههه!
_......پیش بم نمیری...تا دیروز بهونت این بود که من نیستم و حوصلت سرمیره....
ولی امروز که هستم!
ولی این پسر همیشه تا سرد ترین حد ممکن باهام رفتار میکنه..
+الان چیکار کنیمباهم مثلا؟
_حیف که ظهره...شب بود یه چیزی....
+برو با دخترایی که برات ریختن....
_...تو همسرمی مثلا....
+ولی از من خوشت نمیاد....منم همینطور...
نشستیم جفتمون زیر پتو و توی لپ تاب فیلم گذاشتم.....
زیر پتو کلا دستم روی دلم بود و داشتم دلمو ماساژ میدادم....
+تازه....سال بعد هم قراره بمیرم...
_...حالا شاید منصرف شدم...تو هی یادم میندازی!
اصلا حواسم نبود تو بغلش دراز کشیدم و دستشو انداخته دور کمرم...و آروم میبرد زیر لباسم...
_بدنت سفته!
+تمرین های ماموری دیدم...منم دستمو بردم توی پیراهنش و به سیکس پکاش دست زدم و رفتم بالاتر که سینه های عضلانیش بودن....
نفس های تند تند کشید و نفس کشیدن براش سخت شد....
_...هی من دیگه تا سینه هات پیش نرفتم....
+اوکی ببخشید...
_..انتظار داشتم بگی میتونی پیش بری !
+اگه خیلی مشتاقی مشکلی نیست....ولی الان که پریودم نه!
_....
دستشو از روی لباس برد سمت سینه هام و گوشه یقمو داد پایین تر...
+عه جونگکوک.!
_...خب میخوام ببینم سایزش چطوره!
+...چقدر پروووو!بیا خوبه منم..
دستمو سمت شلوارش بردم و دستمو بردم سمت....ش!
_نکننن!
+میخواستم ببینم سایزش چطوره!
_تو اگه بیدارش کنی کی باید بخوابونتش...پریودم هستی و نمیتونی خب!
+خیلی خب باشه!
لب تاپ رو کنار گذاشتم و چشمامو بستم...
+یکم بخوابم....
بدون گفتن بهش رفتم جلو و محکم بغلش کردم...اونم دستشو پشت کمرم گذاشت و خوابیدیم...
به داشتنش...به اینکه اگه به هم علاقمند شیم چی میشه...
باد به صورتم میزد....و کم کم داشت سردم میشد....
_ات...بیا تو..اونجا از روبرو دید داره...معلوم میشی...
سرمو انداختم پایین که بمو دیدم و بم هم منو دید...
+بمممم....
برگشتم برم که سرم با سینش برخورد کرد و پیشونیمو گرفتم...
_چیشد...خوبی؟
+نهههه
_چرا؟..
+از بس که بدنت عین سنگههههه!
_......پیش بم نمیری...تا دیروز بهونت این بود که من نیستم و حوصلت سرمیره....
ولی امروز که هستم!
ولی این پسر همیشه تا سرد ترین حد ممکن باهام رفتار میکنه..
+الان چیکار کنیمباهم مثلا؟
_حیف که ظهره...شب بود یه چیزی....
+برو با دخترایی که برات ریختن....
_...تو همسرمی مثلا....
+ولی از من خوشت نمیاد....منم همینطور...
نشستیم جفتمون زیر پتو و توی لپ تاب فیلم گذاشتم.....
زیر پتو کلا دستم روی دلم بود و داشتم دلمو ماساژ میدادم....
+تازه....سال بعد هم قراره بمیرم...
_...حالا شاید منصرف شدم...تو هی یادم میندازی!
اصلا حواسم نبود تو بغلش دراز کشیدم و دستشو انداخته دور کمرم...و آروم میبرد زیر لباسم...
_بدنت سفته!
+تمرین های ماموری دیدم...منم دستمو بردم توی پیراهنش و به سیکس پکاش دست زدم و رفتم بالاتر که سینه های عضلانیش بودن....
نفس های تند تند کشید و نفس کشیدن براش سخت شد....
_...هی من دیگه تا سینه هات پیش نرفتم....
+اوکی ببخشید...
_..انتظار داشتم بگی میتونی پیش بری !
+اگه خیلی مشتاقی مشکلی نیست....ولی الان که پریودم نه!
_....
دستشو از روی لباس برد سمت سینه هام و گوشه یقمو داد پایین تر...
+عه جونگکوک.!
_...خب میخوام ببینم سایزش چطوره!
+...چقدر پروووو!بیا خوبه منم..
دستمو سمت شلوارش بردم و دستمو بردم سمت....ش!
_نکننن!
+میخواستم ببینم سایزش چطوره!
_تو اگه بیدارش کنی کی باید بخوابونتش...پریودم هستی و نمیتونی خب!
+خیلی خب باشه!
لب تاپ رو کنار گذاشتم و چشمامو بستم...
+یکم بخوابم....
بدون گفتن بهش رفتم جلو و محکم بغلش کردم...اونم دستشو پشت کمرم گذاشت و خوابیدیم...
۱۷.۳k
۱۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.