ا.ت ویو:
ا.ت ویو:
نوبت تک جیمین شد هم خودم هم همه حیغ میکشیدن اما تا اون دختره رو دیدم واقعا داشت حالم بد میشد و اون دختره هم داشت با پوزخند بهم نگاه میکرد
وقتی که شروع شد دختره و اون انگار داشتن باهم تانگو میرقصیدن اما من که میدونستم جیمین اهل اینکارا نیست چونکه منو دوست داره همه چی عادی بود تا اینکه یونا رو دیدم که داشت با دستش همه جای جیمنیو از جمله حای حساسش رو دست میزد و جیمین هم به اونجای یونا از یک طرف جیغ ارمی ها واقعا داشت حالمو بد میکرد چون نشون میداد ارمی ها هم راصین از یک طف خود یونا و جیمین ولی صبر کردم صبر کردم تا اهنگ تموم بشه با بغض به جیمنی نگاه میکردم اونم با حالن عرقین و پشیمونی داشت نگاه میکرد تا اینکه نوبت رسید به معرفی همه تک به تک معرفی کردن تا نوبت اون دختره رسید
جیمین: خب شما هم خودتونو معرفی کنین(با بغض شدیدد)
یونا: عه وا ددی چرا پنهان میکنی عشقتو من دوست دخترتم دیگه
جیمین: چی؟! چی میگی؟! من زن دارم به نام
تا میخواست حرف بزنه یونا اپن رو بوسید و محکم نگهش داشت تا فرار نکنه
بعدش ولش کرد و رو به ا.ت گفت
یونا: دیدی ا.ت جون بهت ثابت شد؟
ا.ت: ار... اره(به بغض و شوک شدید که با یک کلمه دیگه ممکن بود اشکش دراد)
ا.ت بدو بدو از کنسرت رفت بیرون و بغضش شکست و گریه اش دراومد
حتی لحظه ای که ا.ت از کنسرت اومد بیرون همه ی ارمیا ساکت بودن و بدجور ناراحت شدن
ا.ت بدو بدو رفت اکسی گرفت و جیمینم هی با یک تاکسی دیگه دنبالش میومد اما ا.ت زود تر رفت هتلو چمدونشو بست و داشت میرفت که جیمنی رو چارچوب در ایستاد
جیمین: ات لطفا بزار توضیح بدم(بغض)
ا.ت: چه توضیحی؟ عرر. همه ی کسایی که خیانت میکنن همش عرر.همش همین رو میگن من خودم با چشمای خودم دیدم هق.(با گریه)
جیمین: نه نه بخدا دروغه باور کن(گریه)
ا.ت: ثابت کن
جیمین: بیا (اون لحضه ای که پی دی نیم مجبورش کرده بود و یونا لاس میزد رو گذاشت
ا.ت: این چیزی نیست و ساختیگه هقق. هقق
جیمین: نه نه نه ساختگی نیستت اگه ساختگیه بیا اینجوری ثابت میکنم ا.ت من تورو خیلی دوست دارمم و حاظرم برات بمیرم (داشت پنجره رو باز میکرد خودشو پرت کنه که)
ا.ت: نه نه جیمین لطفاااااا بخدا فهمیدم (جیغ و گریه تا سریع کشیدشو و پرتش کرد تو بغلش)
ا.تم بعد از چند دیقه اروم شد و تو بغلش هنوز موند
جیمین: من تو رو خیلی دوست دارم مطمئن باش
ا.ت: باشه عشقم فهمیدم
جیمین: اجازه هست بیبی؟
ا.ت: معلومه ددی
بعدش جیمینو ا.ت کیس طولانی رفتنو....
کارای بد بد
تیکه ی بدشو شماها داخل کامنت بنوسید من نمیخوام بنویسم
پایان
کیوتام خوب بود؟
خسته نباشید نمیگین بهم؟ ۱ ساعت و نیم وقت گذاشتم
لایک کن خستگیم در بره🍓❤🎀
کامنتم بزارین لطفاااا
شب بخیرر
نوبت تک جیمین شد هم خودم هم همه حیغ میکشیدن اما تا اون دختره رو دیدم واقعا داشت حالم بد میشد و اون دختره هم داشت با پوزخند بهم نگاه میکرد
وقتی که شروع شد دختره و اون انگار داشتن باهم تانگو میرقصیدن اما من که میدونستم جیمین اهل اینکارا نیست چونکه منو دوست داره همه چی عادی بود تا اینکه یونا رو دیدم که داشت با دستش همه جای جیمنیو از جمله حای حساسش رو دست میزد و جیمین هم به اونجای یونا از یک طرف جیغ ارمی ها واقعا داشت حالمو بد میکرد چون نشون میداد ارمی ها هم راصین از یک طف خود یونا و جیمین ولی صبر کردم صبر کردم تا اهنگ تموم بشه با بغض به جیمنی نگاه میکردم اونم با حالن عرقین و پشیمونی داشت نگاه میکرد تا اینکه نوبت رسید به معرفی همه تک به تک معرفی کردن تا نوبت اون دختره رسید
جیمین: خب شما هم خودتونو معرفی کنین(با بغض شدیدد)
یونا: عه وا ددی چرا پنهان میکنی عشقتو من دوست دخترتم دیگه
جیمین: چی؟! چی میگی؟! من زن دارم به نام
تا میخواست حرف بزنه یونا اپن رو بوسید و محکم نگهش داشت تا فرار نکنه
بعدش ولش کرد و رو به ا.ت گفت
یونا: دیدی ا.ت جون بهت ثابت شد؟
ا.ت: ار... اره(به بغض و شوک شدید که با یک کلمه دیگه ممکن بود اشکش دراد)
ا.ت بدو بدو از کنسرت رفت بیرون و بغضش شکست و گریه اش دراومد
حتی لحظه ای که ا.ت از کنسرت اومد بیرون همه ی ارمیا ساکت بودن و بدجور ناراحت شدن
ا.ت بدو بدو رفت اکسی گرفت و جیمینم هی با یک تاکسی دیگه دنبالش میومد اما ا.ت زود تر رفت هتلو چمدونشو بست و داشت میرفت که جیمنی رو چارچوب در ایستاد
جیمین: ات لطفا بزار توضیح بدم(بغض)
ا.ت: چه توضیحی؟ عرر. همه ی کسایی که خیانت میکنن همش عرر.همش همین رو میگن من خودم با چشمای خودم دیدم هق.(با گریه)
جیمین: نه نه بخدا دروغه باور کن(گریه)
ا.ت: ثابت کن
جیمین: بیا (اون لحضه ای که پی دی نیم مجبورش کرده بود و یونا لاس میزد رو گذاشت
ا.ت: این چیزی نیست و ساختیگه هقق. هقق
جیمین: نه نه نه ساختگی نیستت اگه ساختگیه بیا اینجوری ثابت میکنم ا.ت من تورو خیلی دوست دارمم و حاظرم برات بمیرم (داشت پنجره رو باز میکرد خودشو پرت کنه که)
ا.ت: نه نه جیمین لطفاااااا بخدا فهمیدم (جیغ و گریه تا سریع کشیدشو و پرتش کرد تو بغلش)
ا.تم بعد از چند دیقه اروم شد و تو بغلش هنوز موند
جیمین: من تو رو خیلی دوست دارم مطمئن باش
ا.ت: باشه عشقم فهمیدم
جیمین: اجازه هست بیبی؟
ا.ت: معلومه ددی
بعدش جیمینو ا.ت کیس طولانی رفتنو....
کارای بد بد
تیکه ی بدشو شماها داخل کامنت بنوسید من نمیخوام بنویسم
پایان
کیوتام خوب بود؟
خسته نباشید نمیگین بهم؟ ۱ ساعت و نیم وقت گذاشتم
لایک کن خستگیم در بره🍓❤🎀
کامنتم بزارین لطفاااا
شب بخیرر
۳.۱k
۱۰ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.