وانشات تهیونگ🙂
سلامممم🙂
از خوشحالی غش کنید پارت سه رو هم گذاشتم😂😌
🌿نام وانشات:احساس؟🌿
🦄پارت:3🦄
💙داشتیم صحبت میکردیم ک یهو مدیر مدرسه اومد
خیلی تعجب کردم چون با مدیر پارسال مون فرق داشت
شروع کرد صحبت کردن
مدیر:سلام امیدوارم حالتون خوب باشه
من مدیر جدید مدرستون آقای چانگ سی هستم
امیدوارم امسال ک اخرین سالی هست ک اینجا هستید،همه چی ب خوبی و خوشی بگذره
ما کلاس هاتون رو دسته بندی کردیم
گفت خب کلاس دوازدهم یک اسم اسامی کلاس دوازدهم یک:(اسم کسایی ک تو کلاس دوازدهم یک بودنو گفت)
خب کلاس دوازدهم دو:(اسم اسامی شونو گفت)
کلاس دوازدهم سه:اسم اسامی:کیم نامجون کیم سوکجین پارک آسلی پارک لِرا پارک ریسا کیم تهیونگ مین راینا مین فانلی کیم مورینی پارک دویلی پارک جیمین جانگ هوسوک جئون جانگ کوک مین یونگی و....
اسم تمامی بچه های کلاسمونو گفت
نزذیک بود از خوشحالی غش کنم
خیلییییی خوشحال بودم حتی اینکه تهیونگم بود عرررر
ولی اگر همخونه نباشیم چی؟
ن بابا حتما همخونه ایم نمیزارم دوستام تهیونگمو ازم بدزدن😎😂
انقدر تو فکر بودم نفهمیدم صف مون کی رفته داخل کلاس ک یهو با صدای تهیونگ از تو فکر در اومدم
ویو تهیونگ:مدیر که اسامی کلاسامونو گفت فهمیدم ریسا توکلاس ما هستش وای چه شوددددد
مدیر گفت همراه با صف ب سمت کلاسمون بریم
داشتم میرفتم یهو دیدم ریسا نیست
پشتمونگاه کردم دیدم تو فکر فرو رفته تکونش دادم
تهیونگ:ریسا خوبی؟
ریسا:آممم اره اوکیم ببخشید
تهیونگ:اوهوم اشکال نداره بیا بریم
ویو ریسا: ک یهو دستامو ب صورت قفلی گرفت تعجب کرده بودم ولی خودمو ضایع نشون ندادم دستاشو گرفتم و ب سمت کلاسمون رفتم
همه ی بچه ها کنار رل هاشون نشستن
چندتا از دخترا میزاشون خالی بود
ک ی دختره تهیونگو صدا زد
(ین دختره ک میگم اسمش هارا هست ک با ریسا لجه و فهمیده تهیونگ با ریسا اوکی هست)
هارا:اووو سلام اقا خوشتیپه
تهیونگ:اومم سل...ام
هارا:اگر جایی خالی نیست میتونی پیش من بشینی هوم؟
تهیونگ:او ممنونم ولی من پیش دوستم ریسا میشینم
ویو ریسا:تا شنیدم تهیونگ اینو گفت قلبم اومد تو دهنم فاککک چقدر جنتلمنه امیدوارم بوس کردنش عقده تو دلم نباشه عررررر
هارا:خب جای من ک هست چرا پیش اون دختره کثیف میخوای بشینی
ریسا:دخ.....
تهیونگ نذاشت حرفمو کامل بزنم و گفت:اوممم بهتره حرفتو پس بگیری چون اونایی ک ب دوستام توهین کنن بد میبینن
هارا:خب فقط خواستم پیشم بشینی مگه چیه
تهیونگ:خب اگر دلم نخواد ک نمیتونم بشینم
هارا:😡😡😡😡😡
هارا توی دلش:میدونم چ بلایی سرت بیارم دختره ی خر
میخوای بهش نزدیک بشی ک اونم بهت نزدیک بشه و باهاش رل بزنی؟؟؟هه کور خوندییییی
ریسا:اممم اقای کیم بنظرتون کجا بشینیم
تهیونگ:من عادت ندارم با دوستام رسمی صحبت کنم
من دوستمم پس تهیونگ صدام کن
تهیونگ تو دلش:الان کدوستشم ولی قراره کلمه(پسر)ب دوست اضافه بشه😈(منظورش اینه ک قراره دوست پسرش شم)
ریسا تو دلش:اوه میدونستم این منو فقط ب عنوان دوست میخواد هوففف ولش
ریسا:اوم خب پس تهیونگ بنظرت کجا بشینیم
تهیونگ:بیا بریم ردیف جای پنجره چون بقیه اعضا هم اونجان
ریسا:اره خوبه فقط اینکه مجبوریم میز اخر بشینیم چون بقیه جا هارو گرفتن تو مشکلی با میز آخر نداری؟
تهیونگ:نه من ک مشکلی ندارم بریم بشینیم
ب ترتیب:
میز اول جین و دویلی_میز دوم شوگا و مورینی_میز سوم لِرا وجیهوپ_میز چهارم فانلی و جونگ کوک_میز پنجم راینا وجیمین و میز ششم نامجون و آسلی و میز آخر هم ریسا و تهیونگ
تهیونگ:ریسا شنیدم امروز ورزش داریم درسته؟
ریسا:خب ار...اره ولی فک نکنم اجازه بدن بریم
تهیونگ:اممم براچی اجازه ندن؟
ریسا:برای سردی هوا میگن نمیشه
تهیونگ:خب بهتره با بچه ها بریم با مدیر صحبت کنیم و ب عنوان اولین روز مدرسمون بهمون جایزه بده و بزاره ک بریم ورزش
ریسا:اره نظر عالی ای هست
ریسا:زنگ ورزش زنگ چهارم هستش پس زنگ سوم بریم ک بگیم
تهیونگ:باشه پس من برم بچه ها بگم
ب بچه ها گفت و قرار شد زنگ سوم بریم ب مدیر بگیم
ریسا:راستی تهیونگ میتونم ی سوال ازت بپرسم؟
تهیونگ:جانم بپرس
ریسا:تو چ درسی رو بیشتر از همه دوست داری و چ درسی رو کمتر؟
تهیونگ:خب من عاشق ریاضیم ولی خب از علوم بدم میاد
ریسا:وای منم دقیقا نظرم همینه علوم خیلی پیچیدس و بده
مشغول حرف زدن بودیم ک ساعت ۷:۳۰ شده بود و یهو.......💙
یکم خمار شید ک بعدازظهر قراره پارت ۴ رو بزارم😂😗
بایییی
از خوشحالی غش کنید پارت سه رو هم گذاشتم😂😌
🌿نام وانشات:احساس؟🌿
🦄پارت:3🦄
💙داشتیم صحبت میکردیم ک یهو مدیر مدرسه اومد
خیلی تعجب کردم چون با مدیر پارسال مون فرق داشت
شروع کرد صحبت کردن
مدیر:سلام امیدوارم حالتون خوب باشه
من مدیر جدید مدرستون آقای چانگ سی هستم
امیدوارم امسال ک اخرین سالی هست ک اینجا هستید،همه چی ب خوبی و خوشی بگذره
ما کلاس هاتون رو دسته بندی کردیم
گفت خب کلاس دوازدهم یک اسم اسامی کلاس دوازدهم یک:(اسم کسایی ک تو کلاس دوازدهم یک بودنو گفت)
خب کلاس دوازدهم دو:(اسم اسامی شونو گفت)
کلاس دوازدهم سه:اسم اسامی:کیم نامجون کیم سوکجین پارک آسلی پارک لِرا پارک ریسا کیم تهیونگ مین راینا مین فانلی کیم مورینی پارک دویلی پارک جیمین جانگ هوسوک جئون جانگ کوک مین یونگی و....
اسم تمامی بچه های کلاسمونو گفت
نزذیک بود از خوشحالی غش کنم
خیلییییی خوشحال بودم حتی اینکه تهیونگم بود عرررر
ولی اگر همخونه نباشیم چی؟
ن بابا حتما همخونه ایم نمیزارم دوستام تهیونگمو ازم بدزدن😎😂
انقدر تو فکر بودم نفهمیدم صف مون کی رفته داخل کلاس ک یهو با صدای تهیونگ از تو فکر در اومدم
ویو تهیونگ:مدیر که اسامی کلاسامونو گفت فهمیدم ریسا توکلاس ما هستش وای چه شوددددد
مدیر گفت همراه با صف ب سمت کلاسمون بریم
داشتم میرفتم یهو دیدم ریسا نیست
پشتمونگاه کردم دیدم تو فکر فرو رفته تکونش دادم
تهیونگ:ریسا خوبی؟
ریسا:آممم اره اوکیم ببخشید
تهیونگ:اوهوم اشکال نداره بیا بریم
ویو ریسا: ک یهو دستامو ب صورت قفلی گرفت تعجب کرده بودم ولی خودمو ضایع نشون ندادم دستاشو گرفتم و ب سمت کلاسمون رفتم
همه ی بچه ها کنار رل هاشون نشستن
چندتا از دخترا میزاشون خالی بود
ک ی دختره تهیونگو صدا زد
(ین دختره ک میگم اسمش هارا هست ک با ریسا لجه و فهمیده تهیونگ با ریسا اوکی هست)
هارا:اووو سلام اقا خوشتیپه
تهیونگ:اومم سل...ام
هارا:اگر جایی خالی نیست میتونی پیش من بشینی هوم؟
تهیونگ:او ممنونم ولی من پیش دوستم ریسا میشینم
ویو ریسا:تا شنیدم تهیونگ اینو گفت قلبم اومد تو دهنم فاککک چقدر جنتلمنه امیدوارم بوس کردنش عقده تو دلم نباشه عررررر
هارا:خب جای من ک هست چرا پیش اون دختره کثیف میخوای بشینی
ریسا:دخ.....
تهیونگ نذاشت حرفمو کامل بزنم و گفت:اوممم بهتره حرفتو پس بگیری چون اونایی ک ب دوستام توهین کنن بد میبینن
هارا:خب فقط خواستم پیشم بشینی مگه چیه
تهیونگ:خب اگر دلم نخواد ک نمیتونم بشینم
هارا:😡😡😡😡😡
هارا توی دلش:میدونم چ بلایی سرت بیارم دختره ی خر
میخوای بهش نزدیک بشی ک اونم بهت نزدیک بشه و باهاش رل بزنی؟؟؟هه کور خوندییییی
ریسا:اممم اقای کیم بنظرتون کجا بشینیم
تهیونگ:من عادت ندارم با دوستام رسمی صحبت کنم
من دوستمم پس تهیونگ صدام کن
تهیونگ تو دلش:الان کدوستشم ولی قراره کلمه(پسر)ب دوست اضافه بشه😈(منظورش اینه ک قراره دوست پسرش شم)
ریسا تو دلش:اوه میدونستم این منو فقط ب عنوان دوست میخواد هوففف ولش
ریسا:اوم خب پس تهیونگ بنظرت کجا بشینیم
تهیونگ:بیا بریم ردیف جای پنجره چون بقیه اعضا هم اونجان
ریسا:اره خوبه فقط اینکه مجبوریم میز اخر بشینیم چون بقیه جا هارو گرفتن تو مشکلی با میز آخر نداری؟
تهیونگ:نه من ک مشکلی ندارم بریم بشینیم
ب ترتیب:
میز اول جین و دویلی_میز دوم شوگا و مورینی_میز سوم لِرا وجیهوپ_میز چهارم فانلی و جونگ کوک_میز پنجم راینا وجیمین و میز ششم نامجون و آسلی و میز آخر هم ریسا و تهیونگ
تهیونگ:ریسا شنیدم امروز ورزش داریم درسته؟
ریسا:خب ار...اره ولی فک نکنم اجازه بدن بریم
تهیونگ:اممم براچی اجازه ندن؟
ریسا:برای سردی هوا میگن نمیشه
تهیونگ:خب بهتره با بچه ها بریم با مدیر صحبت کنیم و ب عنوان اولین روز مدرسمون بهمون جایزه بده و بزاره ک بریم ورزش
ریسا:اره نظر عالی ای هست
ریسا:زنگ ورزش زنگ چهارم هستش پس زنگ سوم بریم ک بگیم
تهیونگ:باشه پس من برم بچه ها بگم
ب بچه ها گفت و قرار شد زنگ سوم بریم ب مدیر بگیم
ریسا:راستی تهیونگ میتونم ی سوال ازت بپرسم؟
تهیونگ:جانم بپرس
ریسا:تو چ درسی رو بیشتر از همه دوست داری و چ درسی رو کمتر؟
تهیونگ:خب من عاشق ریاضیم ولی خب از علوم بدم میاد
ریسا:وای منم دقیقا نظرم همینه علوم خیلی پیچیدس و بده
مشغول حرف زدن بودیم ک ساعت ۷:۳۰ شده بود و یهو.......💙
یکم خمار شید ک بعدازظهر قراره پارت ۴ رو بزارم😂😗
بایییی
۲۰.۱k
۰۲ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.