مصلوب ۲
مثلِ یک شورشِ بی غائله سرکوب شدم
باعث این همه ویرانی و آشوب شدم
و دو زانویِ غمم کلبه یِ احزانِ من است
حُزن انگیزتر از حضرتِ یعقوب شدم
حُکمِ دل داد به عشقی که پر از جنبش بود
زده حَدَّم به نگاهش که چنین خوب شدم
خونم آغشته به الکل شده آتش بزنم
که به مستیِ دو چشمانِ تو مشروب شدم
جُرمِ این عاشق اگر عشقِ زمینی بوده-
به مسیحاییِ دستانِ تو مصلوب شدم
گفته ای صبر کنی ز قوره حلوا سازی
کُفر می گویم اگر حضرتِ ایوب شدم
بعدِ یک عُمر خرابِ تو شدن فهمیدم-
که من از چشمِ تو افتادم و مغلوب شدم
حسین حیدری"رهگذر"
از مجموعه ادبی هشتم
مرگبار
فصل دوم
#بینظیر #زیبا #قشنگ #خاص #جذاب #هنری #شیک
باعث این همه ویرانی و آشوب شدم
و دو زانویِ غمم کلبه یِ احزانِ من است
حُزن انگیزتر از حضرتِ یعقوب شدم
حُکمِ دل داد به عشقی که پر از جنبش بود
زده حَدَّم به نگاهش که چنین خوب شدم
خونم آغشته به الکل شده آتش بزنم
که به مستیِ دو چشمانِ تو مشروب شدم
جُرمِ این عاشق اگر عشقِ زمینی بوده-
به مسیحاییِ دستانِ تو مصلوب شدم
گفته ای صبر کنی ز قوره حلوا سازی
کُفر می گویم اگر حضرتِ ایوب شدم
بعدِ یک عُمر خرابِ تو شدن فهمیدم-
که من از چشمِ تو افتادم و مغلوب شدم
حسین حیدری"رهگذر"
از مجموعه ادبی هشتم
مرگبار
فصل دوم
#بینظیر #زیبا #قشنگ #خاص #جذاب #هنری #شیک
۲.۴k
۱۰ مهر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.