هفته ها گذشت و من مانند ماه هایی که پله ها را تمیز میکردم
هفته ها گذشت و من مانند ماه هایی که پله ها را تمیز میکردم و لباس میشستم به کار کردن در خدمت اقای ویریا هم عادت کرده بودم.
در حال بردن نوشیدنی برای اقای ویریا بودم.او زیاد نوشیدنی میخورد و این بسیار نگران کننده است.در را به ارامی باز کردم و وارد شدم.به کور بودن چشمانم راضی بودم تا دیدن همچنین صحنهای!
صحنه<[موهای مرتبی که همیشه داشت ژولیده پولیده بود دکمه های پیرهنش باز بود.گونه هاش سرخ سگی شده بود.روی صندلی لش شده بود.و اینکه...سیس پکای سک.س.یکش هم خودنمایی میکردن.]
یه لحظه کپ کردم و بی حرکت موندم.
مث یه ادم مست*
_کوانتا منتظر بودن لطفا بیارش!
تکه های شکسته شدهی شیشهی نوشیدنی روی زمین پر بود.
*از جا بلند شد
_چطوره تو مهمون من باشی!کوانتا!
اقای ویریا مث یه ادم مست مرده به سمتم اومد.
شیشه نوشیدنی افتاد زمین و شکست.
اقای ویریا نزدیک و نزدیکتر میشد.
همونطور که از یقم گرفته بود اروم صورتشو اورد نزدیک صورتم.
مثل یه مترسک وایستاده بودم نمیدونستم باید چیکار کنم.تنها چیزی که به ذهنم میرسید چند دقیقه بعد بود...
_میدونی کوانتا من برای مست شدن به نوشیدنی احیتاجی ندارم...یک بار تورو دیدن کفایت میکنه
پارت بعد به زودی
در حال بردن نوشیدنی برای اقای ویریا بودم.او زیاد نوشیدنی میخورد و این بسیار نگران کننده است.در را به ارامی باز کردم و وارد شدم.به کور بودن چشمانم راضی بودم تا دیدن همچنین صحنهای!
صحنه<[موهای مرتبی که همیشه داشت ژولیده پولیده بود دکمه های پیرهنش باز بود.گونه هاش سرخ سگی شده بود.روی صندلی لش شده بود.و اینکه...سیس پکای سک.س.یکش هم خودنمایی میکردن.]
یه لحظه کپ کردم و بی حرکت موندم.
مث یه ادم مست*
_کوانتا منتظر بودن لطفا بیارش!
تکه های شکسته شدهی شیشهی نوشیدنی روی زمین پر بود.
*از جا بلند شد
_چطوره تو مهمون من باشی!کوانتا!
اقای ویریا مث یه ادم مست مرده به سمتم اومد.
شیشه نوشیدنی افتاد زمین و شکست.
اقای ویریا نزدیک و نزدیکتر میشد.
همونطور که از یقم گرفته بود اروم صورتشو اورد نزدیک صورتم.
مثل یه مترسک وایستاده بودم نمیدونستم باید چیکار کنم.تنها چیزی که به ذهنم میرسید چند دقیقه بعد بود...
_میدونی کوانتا من برای مست شدن به نوشیدنی احیتاجی ندارم...یک بار تورو دیدن کفایت میکنه
پارت بعد به زودی
۱.۵k
۰۵ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.