خیانت کردی ولی من لعنتی هنوز عاشقتم(۸)part
جیمین ویو
من نمیخواستم بزنم تو صورتش اون بخاطر اون زن های هرزه
فقط چون داشت راجبم همون فکرا رو میکرد
اگه میدونست فرداش بعد رفتنش چطوری واسه دوباره دیدنش بال بال میزدم.
حتی دستم دیگه به بدن هیچ زنی نخورد
ولی خب مگه برمیگرده؟
البته که نه چقدر ساده ای
جیمین!
اشکای روی صورتمو پاک کردم
من بیخیالش نمیشم پسش میگیرم هرطور که شده
اون بخشی از منه
بخشی از وجود منه
چیزی که اگه نمیرفت درک نمیکردم
من عاشقش بودم
و هنوزم هستم
اما نفهمیدم
بزور هم که شده میارمش
فقط پیش اون میمونم
من خارش کردم ولی انقدر میبرمش بالا که یک پادشاه ملکه اش رو نتونسته ببره
اما پسرک از دل آشوب دختر خبر نداشت که دیگه دیدن قیافه معشوق سابقش براش حکم سم رو داره
فقط حالشو بدتر میکنه
+برام بیارینش به هر قیمیتی که شده
◇چشم
از استرس اینکه موفق نشن نمیتونستم بشینم
پاهاس سِر شده بود دستام یخ زده بود
انقدر استرس داشتم
که هر کس میتونست صدای ضربان قلبم رو از یک متری بشنوه
که ناگهان صدای در اومد....
جیم ویو
با صدای زنگ در از جام بلند شدم
آیفون رو جواب دادم
_بله؟
◇سلام منزل آقای جئون؟
_بله
◇بسته دارین میتونین بیاین تحویل بگیرید
_آخه این ساعت
◇ببخشید من توی تصادف گیر کرده بودم
_آهان بله اومدم
سریع رفتم بیرون آخه بسته این موقع؟
ساعت ۱۱ شب؟
در رو باز کردم که دستمالی جلوی بینیم رو گرفت هرچی تقلا میزدم
فایده ای نداشت
چشمام داشت بسته میشد
که ناگهان....
تماممممم
شرطام برای پارت بعد ۳۵ لایک
البته قراره پارت بعدو قبل انجام شرط بزارم ولی هم این هم پارت بعد باید شرطاش کامل شه پارت بعدیشونو بزارم
#جونگ_کوک #جیمین #تهیونگ #جیهوپ
#شوگا #جین #نامجون #بی_تی_اس
#بلک_پینک #ایتزی #توایس #استری_کیدز
#فیک #داستان #رمان
من نمیخواستم بزنم تو صورتش اون بخاطر اون زن های هرزه
فقط چون داشت راجبم همون فکرا رو میکرد
اگه میدونست فرداش بعد رفتنش چطوری واسه دوباره دیدنش بال بال میزدم.
حتی دستم دیگه به بدن هیچ زنی نخورد
ولی خب مگه برمیگرده؟
البته که نه چقدر ساده ای
جیمین!
اشکای روی صورتمو پاک کردم
من بیخیالش نمیشم پسش میگیرم هرطور که شده
اون بخشی از منه
بخشی از وجود منه
چیزی که اگه نمیرفت درک نمیکردم
من عاشقش بودم
و هنوزم هستم
اما نفهمیدم
بزور هم که شده میارمش
فقط پیش اون میمونم
من خارش کردم ولی انقدر میبرمش بالا که یک پادشاه ملکه اش رو نتونسته ببره
اما پسرک از دل آشوب دختر خبر نداشت که دیگه دیدن قیافه معشوق سابقش براش حکم سم رو داره
فقط حالشو بدتر میکنه
+برام بیارینش به هر قیمیتی که شده
◇چشم
از استرس اینکه موفق نشن نمیتونستم بشینم
پاهاس سِر شده بود دستام یخ زده بود
انقدر استرس داشتم
که هر کس میتونست صدای ضربان قلبم رو از یک متری بشنوه
که ناگهان صدای در اومد....
جیم ویو
با صدای زنگ در از جام بلند شدم
آیفون رو جواب دادم
_بله؟
◇سلام منزل آقای جئون؟
_بله
◇بسته دارین میتونین بیاین تحویل بگیرید
_آخه این ساعت
◇ببخشید من توی تصادف گیر کرده بودم
_آهان بله اومدم
سریع رفتم بیرون آخه بسته این موقع؟
ساعت ۱۱ شب؟
در رو باز کردم که دستمالی جلوی بینیم رو گرفت هرچی تقلا میزدم
فایده ای نداشت
چشمام داشت بسته میشد
که ناگهان....
تماممممم
شرطام برای پارت بعد ۳۵ لایک
البته قراره پارت بعدو قبل انجام شرط بزارم ولی هم این هم پارت بعد باید شرطاش کامل شه پارت بعدیشونو بزارم
#جونگ_کوک #جیمین #تهیونگ #جیهوپ
#شوگا #جین #نامجون #بی_تی_اس
#بلک_پینک #ایتزی #توایس #استری_کیدز
#فیک #داستان #رمان
۲۷.۷k
۲۱ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.