شوهر سخت گیر من پارت ۳۵
«شوهر سخت گیر من»
𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟑𝟓
÷عزیزم همه چیز طبق نقشه پیش میره
؟ افرین بهت ولی اگه اونا بفهمن که تو بچشونو کشتی و میخای اموالشون و بالا بکشی چی
÷به من اعتماد کن عشقم هیچ کسی نمیفهمه
؟ من به ط اعتماد دارم زود همه چیو حل کن تا ازین کار هم خلاص شیم
÷حتما
ا.ت:
چی یعنی اون رادیکا بچمو کشت اون از قصد این کارو کرد فقط برای اینکه پول جونگ کوک رو بالا بکشه اون میخاست من از چشم جونگکوک بیوفتم برای همین میخاست خودش با جونگ کوک ازدواج کنه اون همه ی مارو گول زد سرمون کلاه گذاشت من اینو باید به جونگ کوک بگم٫ بگم که اون یه عوضیه اون فقط پولشو میخاد اون بود که بچمونو کشت اون فقط میخاست باهات ازدواج کنه تا پولتو بالا بکشه همین الان چطور به جونگ کوک بگم یعنی حرفمو باور میکنه یا نه مطمعنم که حرفمو باور نمیکنه باید مدرک داشته باشم مدرک داشته باشم که اون رادیکای عوضی رو او بدم از اونجا دور شدم و زود رفتم سمت خونه و رفتم تو اتاقم
جونگ کوک خوابیده بود منم نزدیک تخت نشستم و موهاشو کنار زدم موهای بلندی داشت*موهاشو که دیدین مثل تو زندگی عادی*
ا.ت:کاش حرفمو باور کنی کاش بدونی اون رادیکا چه عنتریه اون یه عوضیه
.............. ............... .........
کوک ویو:
این ا.ت هم چقدر لجبازه بهش اجازه نمیدم بره ولی میره*پسرم بهش گفتی طلاقت میدی چه انتظار دیگه ی داری😔*
ده دقیقه ی گذشت ولی ا.ت نیومد منم بیخال شدم و رفتم اتاقم روی تخت دراز کشیدم صدا کفشی میومد از بوی عطرش فهمیدم ا.ته پس زود زود خودمو به خواب زدم تا نفهمه منتظرش موندم چند دقیقه ی وایساد و اومد کنار تخت نشست و موهامو کنار زد و گفت که رادیکا یه عنتره شاید راست میگفت رادیکا این چند روز خیلی بهم میچسبه اه ولش بزار ا.ت خودش ثابت کنه
#فیک
#فیک_جونگکوک
#فیک_بی_تی_اس
#سناریو
#اسمات
#وانشات
𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟑𝟓
÷عزیزم همه چیز طبق نقشه پیش میره
؟ افرین بهت ولی اگه اونا بفهمن که تو بچشونو کشتی و میخای اموالشون و بالا بکشی چی
÷به من اعتماد کن عشقم هیچ کسی نمیفهمه
؟ من به ط اعتماد دارم زود همه چیو حل کن تا ازین کار هم خلاص شیم
÷حتما
ا.ت:
چی یعنی اون رادیکا بچمو کشت اون از قصد این کارو کرد فقط برای اینکه پول جونگ کوک رو بالا بکشه اون میخاست من از چشم جونگکوک بیوفتم برای همین میخاست خودش با جونگ کوک ازدواج کنه اون همه ی مارو گول زد سرمون کلاه گذاشت من اینو باید به جونگ کوک بگم٫ بگم که اون یه عوضیه اون فقط پولشو میخاد اون بود که بچمونو کشت اون فقط میخاست باهات ازدواج کنه تا پولتو بالا بکشه همین الان چطور به جونگ کوک بگم یعنی حرفمو باور میکنه یا نه مطمعنم که حرفمو باور نمیکنه باید مدرک داشته باشم مدرک داشته باشم که اون رادیکای عوضی رو او بدم از اونجا دور شدم و زود رفتم سمت خونه و رفتم تو اتاقم
جونگ کوک خوابیده بود منم نزدیک تخت نشستم و موهاشو کنار زدم موهای بلندی داشت*موهاشو که دیدین مثل تو زندگی عادی*
ا.ت:کاش حرفمو باور کنی کاش بدونی اون رادیکا چه عنتریه اون یه عوضیه
.............. ............... .........
کوک ویو:
این ا.ت هم چقدر لجبازه بهش اجازه نمیدم بره ولی میره*پسرم بهش گفتی طلاقت میدی چه انتظار دیگه ی داری😔*
ده دقیقه ی گذشت ولی ا.ت نیومد منم بیخال شدم و رفتم اتاقم روی تخت دراز کشیدم صدا کفشی میومد از بوی عطرش فهمیدم ا.ته پس زود زود خودمو به خواب زدم تا نفهمه منتظرش موندم چند دقیقه ی وایساد و اومد کنار تخت نشست و موهامو کنار زد و گفت که رادیکا یه عنتره شاید راست میگفت رادیکا این چند روز خیلی بهم میچسبه اه ولش بزار ا.ت خودش ثابت کنه
#فیک
#فیک_جونگکوک
#فیک_بی_تی_اس
#سناریو
#اسمات
#وانشات
۶۷.۲k
۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.