p38
همونطور که دستش رو تکیه گاه سرش قرار داده بود...لبخندی تحویلم داد که دندوناش معلوم شدن.... به عبارتی با لبخندی بهم خیره شد...انقدر نخندیده بود خندشو تاحالا ندیده بودم...اعتراف میکنم قشنگ ترین خنده ای بود که تو کل عمرم دیده بودم..رومو برگردوندم...
+..اونجوری نگام نکن!
خودمو نگه داشتم بهش نخندم و لبامو بهم فشردم...که نتونستم خودمو نگه دارم...
_....خندیدی........
خودمو بزور جمع کردم...
+...
میخواستم ادامه بدم این ناز کردنامو...ولی یاد تصمیمی افتادم که ظهر گرفتم....و این من بودم که باید بهش اعتراف میکردم....
+من کی خندیدم؟..
_...میخوای بازم بخندونمت؟...شنیدم گردنت خیلی حساسه به قلقلک دادن...
+وای نه...خندیدم..
_...بهتری؟...
+یه کم....
.با این که نبودم..
_خوبه....
+دندوناتو تاحالا ندیده بودم...
_حالا دیدی؟..
+آره...اصلا خندیدی تاحالا که بخوام ببینم؟...
_..(لبخندد)
+هی...پرنده های عاشق...اومدید اینجا که باهم حرف بزنید...؟..ما هم آدمیم...
&بزار.... برم چایی بیارم؟
+...برو قربونت برم...ایشالا چای خواستگاریت....
=.....
_چیه چرا تو نگاه میکنی...گف خواستگاری...
=خفه شو...
.......
=مراقب باش نریزی روت...
&حواسم هست...
چایی رو گرفت و آخرین نفر هم به تهیونگ داد...
+بیا بشین پیش من...
اومد پیشم نشست و بغلم کرد...منم سرشو گذاشتم رو سینم...
+امروز خیلی خسته شدی...
&خیلیی...خیلی زیاد....
+..اونجوری نگام نکن!
خودمو نگه داشتم بهش نخندم و لبامو بهم فشردم...که نتونستم خودمو نگه دارم...
_....خندیدی........
خودمو بزور جمع کردم...
+...
میخواستم ادامه بدم این ناز کردنامو...ولی یاد تصمیمی افتادم که ظهر گرفتم....و این من بودم که باید بهش اعتراف میکردم....
+من کی خندیدم؟..
_...میخوای بازم بخندونمت؟...شنیدم گردنت خیلی حساسه به قلقلک دادن...
+وای نه...خندیدم..
_...بهتری؟...
+یه کم....
.با این که نبودم..
_خوبه....
+دندوناتو تاحالا ندیده بودم...
_حالا دیدی؟..
+آره...اصلا خندیدی تاحالا که بخوام ببینم؟...
_..(لبخندد)
+هی...پرنده های عاشق...اومدید اینجا که باهم حرف بزنید...؟..ما هم آدمیم...
&بزار.... برم چایی بیارم؟
+...برو قربونت برم...ایشالا چای خواستگاریت....
=.....
_چیه چرا تو نگاه میکنی...گف خواستگاری...
=خفه شو...
.......
=مراقب باش نریزی روت...
&حواسم هست...
چایی رو گرفت و آخرین نفر هم به تهیونگ داد...
+بیا بشین پیش من...
اومد پیشم نشست و بغلم کرد...منم سرشو گذاشتم رو سینم...
+امروز خیلی خسته شدی...
&خیلیی...خیلی زیاد....
۲۲.۸k
۱۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.