پارت ۱۲ (گزارش نکن )
بورام: من بچه نیستم (اخم)
جیمین: چرا هستی
بورام: نیستمممممم
جیمین: باشه باشه پس بلند شو
بورام: نمیخاممم
بورام
جیمین منو بلند کرد محکم گاز گرفتم
ولی منو نیاورد پایین جیغ میزدم بازم نیاورد پایین
جیمین: هرکاری کنی نمیتونی زیر بارون بمونی سرما میخوری تازه لباسای منم بخاطر تو خیس شدن
بورام: بخاطر من؟ خودت اومدی بیرون به من چه
جیمین: اگه تو میومدی داخل خیس نمیشدن
بورام: لباسام خیس شدن سردمه چی بپوشممم لباسای که اوردم کوتاهنن
جیمین: بیا بهت لباس میدم
بورام: باشههه
جیمین: اینا خوبن؟
بورام : اره ولی اندازه من نیستن
جیمین: هستن بپوش میبینی
بورام: باشه برو بیرون تا لباسامو عوض کنم
جیمین: اوکی منم سردمه زود
بورام: باشه
.........
جیمین: چی شد؟
بورام: .....
جیمین: باتوم ، بیام؟
بورام: یه لحظه صب کن
بورام
داشتم لباس عوض میکردم چشمم به یه دفتر خورد رفتم بازش کردم درمورده من تو اون دفتر نوشته بود
بورام: به به چه چیزای..
جیمین: بیام؟؟
جیمین: چرا هستی
بورام: نیستمممممم
جیمین: باشه باشه پس بلند شو
بورام: نمیخاممم
بورام
جیمین منو بلند کرد محکم گاز گرفتم
ولی منو نیاورد پایین جیغ میزدم بازم نیاورد پایین
جیمین: هرکاری کنی نمیتونی زیر بارون بمونی سرما میخوری تازه لباسای منم بخاطر تو خیس شدن
بورام: بخاطر من؟ خودت اومدی بیرون به من چه
جیمین: اگه تو میومدی داخل خیس نمیشدن
بورام: لباسام خیس شدن سردمه چی بپوشممم لباسای که اوردم کوتاهنن
جیمین: بیا بهت لباس میدم
بورام: باشههه
جیمین: اینا خوبن؟
بورام : اره ولی اندازه من نیستن
جیمین: هستن بپوش میبینی
بورام: باشه برو بیرون تا لباسامو عوض کنم
جیمین: اوکی منم سردمه زود
بورام: باشه
.........
جیمین: چی شد؟
بورام: .....
جیمین: باتوم ، بیام؟
بورام: یه لحظه صب کن
بورام
داشتم لباس عوض میکردم چشمم به یه دفتر خورد رفتم بازش کردم درمورده من تو اون دفتر نوشته بود
بورام: به به چه چیزای..
جیمین: بیام؟؟
۴.۵k
۱۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.