تک پارتی جیهوپ

امروز قرار بود با جیهوپ بریم پیش پسرا.
پسرا اجرا داشتن و من هم باهاشون رفتم چون خاطره خوبی از تنها موندن تو خونه ندارم.😐
رفتیم اماده شدیم و راه افتادیم.
وقتی رسیدیم به سمت اتاق مخصوصی که مخصوص میکاپ بود حرکت کردیم.
جیهوپ به سمت کاناپه ای که گوشه اتاق بود اشاره کرد و رفتم اونجا نشستم و پسرا داشتن برای اجرا اماده میشدن که یه دفعه در وا شد و کوک اومد داخل.
به مناسبت تولدش شیرینی گرفته بود و داشت بین همه پخش میکرد و منم مثل همه یکی برداشتم.
وقتی داشتم میخوردم متوجه طمع موز توی اون شیرینی شدم ولی خوردمش که با حرف جیهوپ سرمو به سمت برگردوندم.
جیهوپ:ن ات نخورشش.
ولی من قورتش دادم اومد سمتم : خوبی ؟چرا خوردی تو به موز حساسیت داری اتت!
ات:خب حواسم نبود
جیهوپ داشت با پسرا در این باره صحبت میکرد که نفسم داشت میگرفت صداش میکردم ولی صدایی ازم در نمیومد.
با دیدن قیافم به سمتم اومد و بغلم کردم و رو زمین خوابوندم چشمام داشت بسته میشد که هوای زیادی وارد ریه هام شد.
بعد از چند دیقه دکتری که نامی گفته بود اومد و چندتا سفارش های چرت و پرت کرد.😐
ولی کیه که گوش کنه؟
من حتما حتما موز میخورم حتما😐
جیهوپ:میدونم تو مغزت چیه!
تو هیچوقت دیگه موز نمیخوری!
ات:حالا کی به این فکر کرد🙄
پایان😂