پارت⁶
( تو پارت قبل گفت تا آخر هفته یعنی تقریباً ۴ روز وقت داشتن)
سه روز بعد
هیونجین:اون عوضی داره لینورو میدزده.
سونگمین: از لینو بعید بود.
هان: قضاوت نکن، از کجا معلوم شاید..
هیونجین: هانی یه لحظه فکر کن که لینو به فیلیکس علاقمند شه از کجا معلوم شاید چون دوستش داره باهاش خوب شده.
هان: اینطور نیست. یعنی نباید اینطور بشه
سونگمین: بفرما خود آقا اومد.
لینو: سلام پسرا
هیونجین: کسی با ما حرف زد من که چیزی نشنیدم.
لینو:...... چیزی شده
سونگمین: نه... چیزی نیس... فقط رفیقمون رفته با کسی که باهاش مشکل داریم دوست شده همین مشکل همینه اینو درست کنی مشکل ما هم حل میشه.
لینو: بچه ها حسودی میکنین؟
هیونجین: به اون بدبخت حسودی کنیم اون کیه اصلاً؟
لینو: باهاش درست صحبت کن! اسمش فیلیکسه. اینجوری دربارهاش نگو.
هیونجین: به آن نگاه معناداری کردم.
هان: تا الان ساکت بودم که هیونجیم با اون نگاهش بهم نشونه داد. چرا برات مهمه الان داری ازش دفاع میکنی ما دوستاتیم
سونگمین: آفرین، نو که اومد به بازار کهنه میشه دل آزار.
لینو: یعنی چی هان از تو توقع نداشتم پسرا شما دوستامین اونم دوستمه. چون با شما دوستم یعنی نباید دیگه با کسی دوست باشم.
هیونجین: ما نمیگیم با کسی دوست نباش ولی اون پسره...
لینو: فیلیکس اسمش فیلیکسه.
هان: هرچی ما.....
فلیکس: لینویاا!
لینو: فلیکس شی! بغلش کردم و موهاشو بو کردم. سرت مثل همیشه بوی خوبی میده!
فلیکس: ممنونم.
هان: بغض کردم. لینو هیچ وقت این حرفو به من نمیزد با اینکه ن همیشه بهترین شامپو رو به موهام میزنم. هیونجین متوجه شد و عصبانی شد.
هیونجین: هوییی! داشتی با ما حرف میزدی کجا رفتی.
فلیکس: تو اونا رو دیدم ترسیدم از بغل لینو جدا شدم و بهش گفتم: تو کلاس میبینمت پروژه رو آوردم اومدی به استاد نشون میدیم.
لینو: اوکی میبینمت. رفتم سمت بچه ها. چیه بگین؟
سونگمین: فلیکس شیی.. هه
هیونجین: لینویااااا!
لینو: دلقکای مسخره.
هیونجین: هی، مگه فقط یه آزمایش نبود؟؛ دیگه فلیکس شی، لینویا دیگه چه سیقه ایه؟
لینو: من که بهتون گفتم میخوام باهاش دوست شم بعد از اتمام آزمایش یه سر رفتیم سینما... وای یه اتفاقایی افتاد بشینم تعریف کنم دو روز طول میکشه.
هان: سینما؟
هیونجین: رفتین سینما!؟
سونگمین: کدوم فیلمو دیدید؟!!
لینو: شراب آبی فصل دوم، چطور؟
هیونجین: هیچی فقط فکر کنم قرار بود اینو ما پنجتایی با هم ببینیم نه تازه قرارم بود لیسا ما رو ببره ببینیم. یعنی حتی یادت نبود خواهرت میخواست چیکار کنه.؟
لیسا: خوب منم باهاشون رفتم. بچهها فیلیکس اصلاً اونجوری نیست که فکر میکردیم، خیلی پسر بامزهایه!
سونگمین: لیسا توام از تو دیگه انتظار نداشتیم.
هیونجین: این پسره چیز خورتون کرده مطمئنم. عوضی آشغال
لینو: هی اون اسم داره، صدبار.
هیونجین: خوب به درک!(با داد و عصبانیت)
زینگگگگگ
لینو: خداحافظ پسرا من و فیلیکس بعد بریم پروژمونو تحویل بدیم.
لیسا: خداحافظ چهها لینو..
لینو: بله؟
لیسا: من میدونم که میخوای برای فیلیکس جبران کنی اما نباید با دوستای قدیمیت به هم بزنی
لینو: سر لیسا رو بوسیدم و بهش گفتم: نگران نباش من با فیلیکس دوستم با اونم دوستم هیچ فرقی برام ندارن
سه روز بعد
هیونجین:اون عوضی داره لینورو میدزده.
سونگمین: از لینو بعید بود.
هان: قضاوت نکن، از کجا معلوم شاید..
هیونجین: هانی یه لحظه فکر کن که لینو به فیلیکس علاقمند شه از کجا معلوم شاید چون دوستش داره باهاش خوب شده.
هان: اینطور نیست. یعنی نباید اینطور بشه
سونگمین: بفرما خود آقا اومد.
لینو: سلام پسرا
هیونجین: کسی با ما حرف زد من که چیزی نشنیدم.
لینو:...... چیزی شده
سونگمین: نه... چیزی نیس... فقط رفیقمون رفته با کسی که باهاش مشکل داریم دوست شده همین مشکل همینه اینو درست کنی مشکل ما هم حل میشه.
لینو: بچه ها حسودی میکنین؟
هیونجین: به اون بدبخت حسودی کنیم اون کیه اصلاً؟
لینو: باهاش درست صحبت کن! اسمش فیلیکسه. اینجوری دربارهاش نگو.
هیونجین: به آن نگاه معناداری کردم.
هان: تا الان ساکت بودم که هیونجیم با اون نگاهش بهم نشونه داد. چرا برات مهمه الان داری ازش دفاع میکنی ما دوستاتیم
سونگمین: آفرین، نو که اومد به بازار کهنه میشه دل آزار.
لینو: یعنی چی هان از تو توقع نداشتم پسرا شما دوستامین اونم دوستمه. چون با شما دوستم یعنی نباید دیگه با کسی دوست باشم.
هیونجین: ما نمیگیم با کسی دوست نباش ولی اون پسره...
لینو: فیلیکس اسمش فیلیکسه.
هان: هرچی ما.....
فلیکس: لینویاا!
لینو: فلیکس شی! بغلش کردم و موهاشو بو کردم. سرت مثل همیشه بوی خوبی میده!
فلیکس: ممنونم.
هان: بغض کردم. لینو هیچ وقت این حرفو به من نمیزد با اینکه ن همیشه بهترین شامپو رو به موهام میزنم. هیونجین متوجه شد و عصبانی شد.
هیونجین: هوییی! داشتی با ما حرف میزدی کجا رفتی.
فلیکس: تو اونا رو دیدم ترسیدم از بغل لینو جدا شدم و بهش گفتم: تو کلاس میبینمت پروژه رو آوردم اومدی به استاد نشون میدیم.
لینو: اوکی میبینمت. رفتم سمت بچه ها. چیه بگین؟
سونگمین: فلیکس شیی.. هه
هیونجین: لینویااااا!
لینو: دلقکای مسخره.
هیونجین: هی، مگه فقط یه آزمایش نبود؟؛ دیگه فلیکس شی، لینویا دیگه چه سیقه ایه؟
لینو: من که بهتون گفتم میخوام باهاش دوست شم بعد از اتمام آزمایش یه سر رفتیم سینما... وای یه اتفاقایی افتاد بشینم تعریف کنم دو روز طول میکشه.
هان: سینما؟
هیونجین: رفتین سینما!؟
سونگمین: کدوم فیلمو دیدید؟!!
لینو: شراب آبی فصل دوم، چطور؟
هیونجین: هیچی فقط فکر کنم قرار بود اینو ما پنجتایی با هم ببینیم نه تازه قرارم بود لیسا ما رو ببره ببینیم. یعنی حتی یادت نبود خواهرت میخواست چیکار کنه.؟
لیسا: خوب منم باهاشون رفتم. بچهها فیلیکس اصلاً اونجوری نیست که فکر میکردیم، خیلی پسر بامزهایه!
سونگمین: لیسا توام از تو دیگه انتظار نداشتیم.
هیونجین: این پسره چیز خورتون کرده مطمئنم. عوضی آشغال
لینو: هی اون اسم داره، صدبار.
هیونجین: خوب به درک!(با داد و عصبانیت)
زینگگگگگ
لینو: خداحافظ پسرا من و فیلیکس بعد بریم پروژمونو تحویل بدیم.
لیسا: خداحافظ چهها لینو..
لینو: بله؟
لیسا: من میدونم که میخوای برای فیلیکس جبران کنی اما نباید با دوستای قدیمیت به هم بزنی
لینو: سر لیسا رو بوسیدم و بهش گفتم: نگران نباش من با فیلیکس دوستم با اونم دوستم هیچ فرقی برام ندارن
۶۷۲
۰۷ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.