part:⁹
part:⁹
(فردا صبح)
از خواب بیدار شدم رفتم دستشویی کارای لازمو انجام دادم بعد اومدم بیرون موهامو شونه کردم کیفمو کول کردم و از اتاق بیرون اومدم دیدم سونگ هی داره صبحونه میخوره
سونگ هی: سلام آبجی قشنگم
کیونگ می: سلام اوپا
سونگ هی: بیا صبحونه بخور
کیونگ می: باشه
رفتم نشستم و شروع کردم به خوردن بعد ظرفارو شستم بعد ظرفا کفشمو پوشیدم با سونگ هی راه افتادیم به سمت مدرسه
رسیدیم من رفتم داخل کلاس خودم سونگ هی هم رفت داخل کلاس خودش
جونگ سوک: سلام کوتوله
کیونگ می: هی!!بهم نگو کوتوله!!
جونگ سوک: دوس دارم بگم
کیونگ می: باشه حالا
جونگ سوک: دیروز خوش گذشت؟
کیونگ می: خیلی
جونگ سوک: که اینطور راستی از یونا شنیدم که خوب حال هیون وو رو گرفتی(خنده)
کیونگ می: آره عالی(میخنده)
داشتیم میخندیدیم که....
هیون وو: سلام به چی میخندین؟
هر دومون ساکت شدیم
هیون وو: باز که نمیخوای حرف بزنی
کیونگ می: حرفا مو دیروز بهت گفتم
هیون وو: باشه من اشتباه کردم! منو ببخش! عشقم مَ...
پریدم وسط حرفش
کیونگ می: به من نگو عشقم من عشقه تو نیستم پس بهتره به لی کیونگ می جدید عادت کنی
هیون وو: اما...
یهو معلم میاد سر کلاس
معلم: خب بچه ها بشینین سر جاتون میخوام کلاسو شروع کنم
•
•
•
•
•
(بعد از کلاس)
با جونگ سوک رفتیم کافه تریا غذامونو برداشتیم و شروع کردیم به خوردن
جونگ سوک: انگار این هیون وو نمیخواد ولت کنه
کیونگ می: آره انگاری
جونگ سوک: ها! اونا یونا با سونگ هی نیستن؟!
جونگ سوک: آهای!!اینجا بیاین اینجا!!
اومدن نشستن و خوردیمو حرف زدیم
(از گشاد بودن بنده پرش زمانی به بعد از مدرسه😂👌🏻)
داشتیم از مدرسه میرفتیم بیرون که....
جونگ سوک: بچه ها نظرتون چیه امروز بریم شهر بازی؟
کیونگ می: من پایم
یونا: منم
سونگ هی: پس منم میام
جونگ سوک: پس ساعت ⁴میایم دنبالتون
کیونگ می: باشه
(پرش زمانی به ساعت ⁴😂)
.....계속.....
♪
♪
♪
♪
♪
(*・~・*)
(فردا صبح)
از خواب بیدار شدم رفتم دستشویی کارای لازمو انجام دادم بعد اومدم بیرون موهامو شونه کردم کیفمو کول کردم و از اتاق بیرون اومدم دیدم سونگ هی داره صبحونه میخوره
سونگ هی: سلام آبجی قشنگم
کیونگ می: سلام اوپا
سونگ هی: بیا صبحونه بخور
کیونگ می: باشه
رفتم نشستم و شروع کردم به خوردن بعد ظرفارو شستم بعد ظرفا کفشمو پوشیدم با سونگ هی راه افتادیم به سمت مدرسه
رسیدیم من رفتم داخل کلاس خودم سونگ هی هم رفت داخل کلاس خودش
جونگ سوک: سلام کوتوله
کیونگ می: هی!!بهم نگو کوتوله!!
جونگ سوک: دوس دارم بگم
کیونگ می: باشه حالا
جونگ سوک: دیروز خوش گذشت؟
کیونگ می: خیلی
جونگ سوک: که اینطور راستی از یونا شنیدم که خوب حال هیون وو رو گرفتی(خنده)
کیونگ می: آره عالی(میخنده)
داشتیم میخندیدیم که....
هیون وو: سلام به چی میخندین؟
هر دومون ساکت شدیم
هیون وو: باز که نمیخوای حرف بزنی
کیونگ می: حرفا مو دیروز بهت گفتم
هیون وو: باشه من اشتباه کردم! منو ببخش! عشقم مَ...
پریدم وسط حرفش
کیونگ می: به من نگو عشقم من عشقه تو نیستم پس بهتره به لی کیونگ می جدید عادت کنی
هیون وو: اما...
یهو معلم میاد سر کلاس
معلم: خب بچه ها بشینین سر جاتون میخوام کلاسو شروع کنم
•
•
•
•
•
(بعد از کلاس)
با جونگ سوک رفتیم کافه تریا غذامونو برداشتیم و شروع کردیم به خوردن
جونگ سوک: انگار این هیون وو نمیخواد ولت کنه
کیونگ می: آره انگاری
جونگ سوک: ها! اونا یونا با سونگ هی نیستن؟!
جونگ سوک: آهای!!اینجا بیاین اینجا!!
اومدن نشستن و خوردیمو حرف زدیم
(از گشاد بودن بنده پرش زمانی به بعد از مدرسه😂👌🏻)
داشتیم از مدرسه میرفتیم بیرون که....
جونگ سوک: بچه ها نظرتون چیه امروز بریم شهر بازی؟
کیونگ می: من پایم
یونا: منم
سونگ هی: پس منم میام
جونگ سوک: پس ساعت ⁴میایم دنبالتون
کیونگ می: باشه
(پرش زمانی به ساعت ⁴😂)
.....계속.....
♪
♪
♪
♪
♪
(*・~・*)
۴.۳k
۰۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.