لیا.نهههههه
لیا.نهههههه
تهیونگ. تو اینجا چه غلطی میکنی مگه نگفتم اینا ببینمت زنده نمیزارم .داد
لبا.تو سنگ دل پدر بچم رو کستی
تهیونگ. آه پس این پدر بچت بود حالا که انقدر ناراحتی که پدر بچت مرده تو هم برو پیشش
و بوممممم لیا هم مرد
ات.ارباب شما نباید لیا رو میکوشتتید
اون حامله بود
تهیونگ.به تو چه تو نباید داخل کار های من دخالت کنی
ات.اخه ارب
تهیونگ. آخه نداره گمشو تو عمارت
ات ویو
تکلیفش با خودش مشخص نیست یه بار میاد نازمو میکشه نگرانم یبار فحش میده ای خدا بگم چیکارت کنه بابا که منو فروختی به این
ات رفت داخل
اجوما. ارباب ات بیاید شام بخورید
ات وتهیونگ شام خوردن
ات.ارباب یه درخواست دارم ازتون میتونم فردا برم پیش دوستم از وقتی که آمدم اینجا ندیدمش و باهاش حرف نزدم
تهیونگ. دوستت دختره یا پسر
ات.دختر اسمش هانول
تهیونگ. باشه ولی با بادیگاردها چون آدمای مثل سوهو زیاد هستند که بخوان ترو ازم بگیرن
ات.چشم
فلش بک به فردا
آماده شدم برم خونه هانول توراه داشتم میرفتم که با چیزی که لیدی شوکه شدم ......
حمایت هاتون خوب شده
مرسی❤️
تهیونگ. تو اینجا چه غلطی میکنی مگه نگفتم اینا ببینمت زنده نمیزارم .داد
لبا.تو سنگ دل پدر بچم رو کستی
تهیونگ. آه پس این پدر بچت بود حالا که انقدر ناراحتی که پدر بچت مرده تو هم برو پیشش
و بوممممم لیا هم مرد
ات.ارباب شما نباید لیا رو میکوشتتید
اون حامله بود
تهیونگ.به تو چه تو نباید داخل کار های من دخالت کنی
ات.اخه ارب
تهیونگ. آخه نداره گمشو تو عمارت
ات ویو
تکلیفش با خودش مشخص نیست یه بار میاد نازمو میکشه نگرانم یبار فحش میده ای خدا بگم چیکارت کنه بابا که منو فروختی به این
ات رفت داخل
اجوما. ارباب ات بیاید شام بخورید
ات وتهیونگ شام خوردن
ات.ارباب یه درخواست دارم ازتون میتونم فردا برم پیش دوستم از وقتی که آمدم اینجا ندیدمش و باهاش حرف نزدم
تهیونگ. دوستت دختره یا پسر
ات.دختر اسمش هانول
تهیونگ. باشه ولی با بادیگاردها چون آدمای مثل سوهو زیاد هستند که بخوان ترو ازم بگیرن
ات.چشم
فلش بک به فردا
آماده شدم برم خونه هانول توراه داشتم میرفتم که با چیزی که لیدی شوکه شدم ......
حمایت هاتون خوب شده
مرسی❤️
۱۷.۶k
۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.