فیک black rose p1

ویو آت:
آهههه بازمم؟؟؟
دیگه نمیخوام برم دانشگااااااه.بابا درک کنید دیگه خستممم..
رفتم یه دوش ۱۵ مینی گرفتم اومدم بیرون. لباسامو عوض کردم و آماده شدم...

پرش به دانشگاه:
استاد: بچه ها امروز درس جدیدی..
صدار در اومد
تهیونگ: سلام استاد ... (نفس نفس میزنه) بب.خخش..ید دیر.. اومدم
استاد:آقای کیم این چه بساتیه راه انداختین؟
هر روز دیر میاین.. فردا دیر بیان توی کلاس راهتون نمیدم..(با عصبانیت)

تهیونگ:چشم استاد ببخشید(میشینه سر جاش)

ات : این دیگه چه وضعیه هر روز داره دیر میاد کفریم کرده(تو ذهنش)

که یهو دوباره صدای در اومد؛ یوری بود. (بست فرند آت)
یوری:سلام استاد..
استاد: خانم لی شما دیگه چرا؟ لطفا بشینید سر جاتون...

آت: سلام خوبیییی؟؟ (همو بغل میکنن)
استاد:اهمم خانم کیم لطفا حواستون به درس باشه، خانم لی شما هم همینطور..

پرش به بعد دانشگاه🕑

آت: یوری میای بریم یه جایی؟
یوری:آره .. امم خب کجا بریم؟ بریم شرکت بابات؟
آت: باشه.امروزم خودش هست میتونیم بریم
یوری:آخ جوننننن...


بچه ها لطفا حمایت کنید🤍
از الان شرت نمیزارم ولی خودتون هوامو داشته باشین...

هر روز ممکنه نتونم ولی زود به زود پارت میزارم.۱😉❤❤❤

بایییی