پدرخوانده Part:14
سلامممم ببخشید دیر گذاشتم
و اینکه واقعا ممنون به خاطر حمایت هاتوننن
مرسی واقعاااا
ا.ت: مرسی
پ.ک: برو یکم استراحت کن بعد برو سر کلاس
ا.ت: باشه.....از اتاق مدیر اومدم بیرون و رفتم بخش مراقبت (نمد چی بهش میگن) اونجا یکم استراحت کردم که زنگ تفریح به صدا در اومد
خواستم برم بیرون که یونا اومد تو البته همراه با یه دختر دیگه
یونا: ا.ت خوب شدی؟؟
ا.ت: اره خوبم
سولی: امم سلام
یونا: ا.ت این دوست صمیمیه یه سال از من وتو کوچیکتره
ا.ت: سلاممم
سولی: میاین بریم بوفه
ا.ت و یونا: ارههه
ادمین گلتون:خب اون سه تا دوست با هم رفتن بوفه خوراکیشونو خوردن و زنگ به صدا در اومد
رفتن کلاساشون
یونا: ای خدا این زنگ بازم ریاضی داریم
ا.ت: واقعا مگه زنگ اول نداشتیم
یونا: چرا این زنگ هنر داشتیم ولی معلم کاری براش پیش اومد و چون درس ریاضی عقبیم اون میاد سر کلاس
ا.ت: ای خدااا
یک ساعت و نیم بعد
ویو ا.ت
۵ دقیقه مونده بود زنگ بخوره ای بابا خسته شدممم به یونا نگاه کردم کلا خوابش برده بود
منم سرم خیلی درد میکرد که یهو معلم یونا رو صدا زد پایه تخته
ا.ت: یونا یونا بیدار شو
یونا: هاها چیشده
ا.ت:معلم صدات میزنه بلند شو
معلم: خانم یونا خوابیده بودید هاا
یونا: نه خانم فقط هواسم یه دفعه پرت شد
معلم: باشه خب بریم برای فصل جد.....
(زنگ خورد)
کل کلاس: هوراااااا
ا.ت: اخیش زنگ خورد
یونا: ارهه خب خب ا.ت من باید برم فردا می بینمت
ا.ت: باشه می بینمت.... وسایلم رو جمع کردم و رفتم بیرون که دیدم عمو جیمین و عمو تهیونگ دارن میان داخل زود خودمو قایم کردم یا خدا الان چیکار کنم باند پیچ سرمو که باز نکردم
زود رفتم دسشویی جلو اینه بازش کردم که زخمشو دیدم وایی خیلی ترسناک بود دوباره بستمش اشکال نداه نمی بینن از دسشویی اومدم بیرون که یهو دستی روی شونم خورد رومو برگردوندم دیدم عمو جیمینه
موچی: به به خانم جئون ا.ت اولین روز مدرسه چطور... وایسا ببینم سرت چرا اینجوریه
ا.ت: این هیچی نیست
موچی: داری منو میپیچونی بچه من خودم استاد پیچوندنم
ا.ت: خب راستش یکی از پسر های کلاس امروز اینطوری کرد
تهته: هیچی نشده روز اول مدرسه دعوا کردی
ا.ت: من نه من یچ کاری نکردم اون اول شروع کرد
موچی: باشه باشه ولی اگه کوک اینو ببینه پسررو میکشه
تهته: اره نباید بزاریم کوک ببینه
کوک: چیو نباید ببینم.....
خب خب اینم پارت ۱۴ یکم منتظر بمونید پارت ۱۵ آپ میکنم و اینکه حمایت یادتون نرهههه
لایک:۲۰
کامنت:۲۵
لایک کن ای بشرر😂
راستی بچه ها از این پیج حمایت کنین تازه کاره
دوستمهه باشه
@namjoon_7
مناسب نامجون لاورا😊
و اینکه واقعا ممنون به خاطر حمایت هاتوننن
مرسی واقعاااا
ا.ت: مرسی
پ.ک: برو یکم استراحت کن بعد برو سر کلاس
ا.ت: باشه.....از اتاق مدیر اومدم بیرون و رفتم بخش مراقبت (نمد چی بهش میگن) اونجا یکم استراحت کردم که زنگ تفریح به صدا در اومد
خواستم برم بیرون که یونا اومد تو البته همراه با یه دختر دیگه
یونا: ا.ت خوب شدی؟؟
ا.ت: اره خوبم
سولی: امم سلام
یونا: ا.ت این دوست صمیمیه یه سال از من وتو کوچیکتره
ا.ت: سلاممم
سولی: میاین بریم بوفه
ا.ت و یونا: ارههه
ادمین گلتون:خب اون سه تا دوست با هم رفتن بوفه خوراکیشونو خوردن و زنگ به صدا در اومد
رفتن کلاساشون
یونا: ای خدا این زنگ بازم ریاضی داریم
ا.ت: واقعا مگه زنگ اول نداشتیم
یونا: چرا این زنگ هنر داشتیم ولی معلم کاری براش پیش اومد و چون درس ریاضی عقبیم اون میاد سر کلاس
ا.ت: ای خدااا
یک ساعت و نیم بعد
ویو ا.ت
۵ دقیقه مونده بود زنگ بخوره ای بابا خسته شدممم به یونا نگاه کردم کلا خوابش برده بود
منم سرم خیلی درد میکرد که یهو معلم یونا رو صدا زد پایه تخته
ا.ت: یونا یونا بیدار شو
یونا: هاها چیشده
ا.ت:معلم صدات میزنه بلند شو
معلم: خانم یونا خوابیده بودید هاا
یونا: نه خانم فقط هواسم یه دفعه پرت شد
معلم: باشه خب بریم برای فصل جد.....
(زنگ خورد)
کل کلاس: هوراااااا
ا.ت: اخیش زنگ خورد
یونا: ارهه خب خب ا.ت من باید برم فردا می بینمت
ا.ت: باشه می بینمت.... وسایلم رو جمع کردم و رفتم بیرون که دیدم عمو جیمین و عمو تهیونگ دارن میان داخل زود خودمو قایم کردم یا خدا الان چیکار کنم باند پیچ سرمو که باز نکردم
زود رفتم دسشویی جلو اینه بازش کردم که زخمشو دیدم وایی خیلی ترسناک بود دوباره بستمش اشکال نداه نمی بینن از دسشویی اومدم بیرون که یهو دستی روی شونم خورد رومو برگردوندم دیدم عمو جیمینه
موچی: به به خانم جئون ا.ت اولین روز مدرسه چطور... وایسا ببینم سرت چرا اینجوریه
ا.ت: این هیچی نیست
موچی: داری منو میپیچونی بچه من خودم استاد پیچوندنم
ا.ت: خب راستش یکی از پسر های کلاس امروز اینطوری کرد
تهته: هیچی نشده روز اول مدرسه دعوا کردی
ا.ت: من نه من یچ کاری نکردم اون اول شروع کرد
موچی: باشه باشه ولی اگه کوک اینو ببینه پسررو میکشه
تهته: اره نباید بزاریم کوک ببینه
کوک: چیو نباید ببینم.....
خب خب اینم پارت ۱۴ یکم منتظر بمونید پارت ۱۵ آپ میکنم و اینکه حمایت یادتون نرهههه
لایک:۲۰
کامنت:۲۵
لایک کن ای بشرر😂
راستی بچه ها از این پیج حمایت کنین تازه کاره
دوستمهه باشه
@namjoon_7
مناسب نامجون لاورا😊
۱۰.۷k
۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.