فیک مدرسه قلدرها
پارت ۹
فیک مدرسه قلدرها
ویو ا٫ت چی شده چرا نمیتونم از صندلی تکون بخورم فکرم رفت که فکر کنیم چسبی چیزی روی صندلی ریختن تا لباسم بچسبه
فکرم رفت گی میتونه باشه یاد جونگکوک افتادم که گفت دارم برات!
جونگکوک این کارو کرده 😡
خیلی عصبانی شدم 👌
زنگ خورد و بچه هاد رفتن پایین من وجنی موندیم
به جنی قضیه رو گفتم جنی از خنده پاره شد
و بعد گفت فکرشو بکن دامنت جر ( چون تو کره یونیفرم برای دختره ها دامنه)
و بعد دوباره از خنده جر خورد
با عصبانیت گفتم من دارم چی میگم تو داری چی میگی بیا یه فکری بکن
جنی : اگه بتونی پاشی دامنت جر میخوره باید چی بپوشی
- راس میگی
یه کم فکر کردم تا یادم افتاد امروز کلاس دارم و لبای تکواندو رو با خودم اوردم
-لباس تکواندوم
جنی : راست میگی ها ولی اون زیادی بزرگه
اگه این رو با بلیز مدرسه بپوشی شبیه دیوونه ها میشی
-خوب بلیز تکواندو هم میپوشم چطوره ؟
جنی:گیر نمیدم ( مدرسه ایرانیه انگار)
- چرا باید گیر بدم
با تمام زوری که میشد بلند شدم و دامنم جر خوردی یه جا پیدا کردم و رفتم لباس مدرسه رو عوض کردم لباس تکواندوم رو پوشیدم
با خودم گفتم خیلی گشاده برای همین کمربند
مشکی هم بستم
ویو جونگکوک
قبل از اینکه ا٫ت بیاد رفتم تو صندلی بدون اینکه کسی بفهمه چسب ریختم
حالا بیا ببینم چه شکلی میخوای بیا با دامن جر خوردت
ولی وقتی اومد تو سالن همه نگاه ها برگشت توی ا٫ت انگار همه با دیدن کمربند مشکی ا٫ت
یه کم ترسیدن و پچ پچ درمورد ا٫ت کردن
لایک با تشکر🌚🕸
فیک مدرسه قلدرها
ویو ا٫ت چی شده چرا نمیتونم از صندلی تکون بخورم فکرم رفت که فکر کنیم چسبی چیزی روی صندلی ریختن تا لباسم بچسبه
فکرم رفت گی میتونه باشه یاد جونگکوک افتادم که گفت دارم برات!
جونگکوک این کارو کرده 😡
خیلی عصبانی شدم 👌
زنگ خورد و بچه هاد رفتن پایین من وجنی موندیم
به جنی قضیه رو گفتم جنی از خنده پاره شد
و بعد گفت فکرشو بکن دامنت جر ( چون تو کره یونیفرم برای دختره ها دامنه)
و بعد دوباره از خنده جر خورد
با عصبانیت گفتم من دارم چی میگم تو داری چی میگی بیا یه فکری بکن
جنی : اگه بتونی پاشی دامنت جر میخوره باید چی بپوشی
- راس میگی
یه کم فکر کردم تا یادم افتاد امروز کلاس دارم و لبای تکواندو رو با خودم اوردم
-لباس تکواندوم
جنی : راست میگی ها ولی اون زیادی بزرگه
اگه این رو با بلیز مدرسه بپوشی شبیه دیوونه ها میشی
-خوب بلیز تکواندو هم میپوشم چطوره ؟
جنی:گیر نمیدم ( مدرسه ایرانیه انگار)
- چرا باید گیر بدم
با تمام زوری که میشد بلند شدم و دامنم جر خوردی یه جا پیدا کردم و رفتم لباس مدرسه رو عوض کردم لباس تکواندوم رو پوشیدم
با خودم گفتم خیلی گشاده برای همین کمربند
مشکی هم بستم
ویو جونگکوک
قبل از اینکه ا٫ت بیاد رفتم تو صندلی بدون اینکه کسی بفهمه چسب ریختم
حالا بیا ببینم چه شکلی میخوای بیا با دامن جر خوردت
ولی وقتی اومد تو سالن همه نگاه ها برگشت توی ا٫ت انگار همه با دیدن کمربند مشکی ا٫ت
یه کم ترسیدن و پچ پچ درمورد ا٫ت کردن
لایک با تشکر🌚🕸
۴.۰k
۱۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.