part 12 (شرط۱۸لایک، ۱۵ کامنت)
*هی.. هیچ.. هیچیییی
=دستتو ببینم چیشده
*هیچی دارم میشورمش توت فرنگیا چسبیدن به دستم همین 😅
=دستتو بده ببینم(با لحن عصبانی)
کی را: دستمو از زیر آب کشید و نگاه کرد
=دستتو بریدی؟! چرا مواظب خودت نیستی می دونی اگه بند نیاد چی میشه؟ ها؟!(با داد)
*مواظب بودم
=اگه مواظب بودی همچین گندی نمیزدی(با داد)
سونلی:خواب بودم که یهو صدای داد زدن تهیونگ رو شنیدم نگران شدم برای همین رفتم آشپز خونه ببینم چه خبره ، رفتم دیدم کی را دستشو با چاقو بریده و تهیونگم داره پانسمانش میکنه این یه اتفاق خیلی بد بود چون اگه خون دست کی رابند نیاد ممکنه براش خطرناک بشه
+کی را خوبی؟(با نگرانی)
*اره چیزی نیست خوب میشه نگران نشو
=اره خوب میشه... مگه الکیه ؟!
+تهیونگ آروم باش
کی را:دیدم تهیونگ عصبانیه زیاد بهش نپیچیدم و هر چی گفت گوش کردم ولی از رفتارش خوشم نیومد،بعد از اینکه دستمو پانسمان کرد انگار یکم آروم شد
=پاشو برو حاضر شو بریم دکتر
*لازم نکرده
=میشه یبارم که شده به حرفم گوش بدی؟
*با جونگ کوک میرم
تهیونگ: با دیدن دست خونیش حالم عوض شد،یهو کنترلم و از دست دادمو سرش داد کشیدم از طرز نگاهش فهمیدم که از رفتارم ناراحت شده
=ببخشید سرت داد زدم واقعا معذرت میخوام ولی الان باید بریم دکتر پس لطفا برو حاضر شو
کی را: سرمو بلند کردمو نگاهش کردم با مظلوم ترین حالت ممکن داشت نگاهم میکرد ومنم نتونستم بگم نه برای همین رفتم حاضر شدم
*آمادم
=زود باش باید بریم
*پس صبحانه چی؟!
+شما برین من صبحانه رو ردیف میکنم 😉
*ممنون
کی را: راه افتادیم با اینکه یه خراش کوچیک بود اما دستم واقعا درد میکرد، تهیونگ هم خیلی تند رانندگی میکرد از چهرش نگرانی موج میزد ولی نمی تونستم بفهمم چرا انقد نگرانمه؟!
مرسی از حمایت هاتون 😉 اگه خوشتون اومد حتما برام کامنت بزارین چون باعث میشه انگیزه بگیرم و بهتر بنویسم تنکس ✨❤
=دستتو ببینم چیشده
*هیچی دارم میشورمش توت فرنگیا چسبیدن به دستم همین 😅
=دستتو بده ببینم(با لحن عصبانی)
کی را: دستمو از زیر آب کشید و نگاه کرد
=دستتو بریدی؟! چرا مواظب خودت نیستی می دونی اگه بند نیاد چی میشه؟ ها؟!(با داد)
*مواظب بودم
=اگه مواظب بودی همچین گندی نمیزدی(با داد)
سونلی:خواب بودم که یهو صدای داد زدن تهیونگ رو شنیدم نگران شدم برای همین رفتم آشپز خونه ببینم چه خبره ، رفتم دیدم کی را دستشو با چاقو بریده و تهیونگم داره پانسمانش میکنه این یه اتفاق خیلی بد بود چون اگه خون دست کی رابند نیاد ممکنه براش خطرناک بشه
+کی را خوبی؟(با نگرانی)
*اره چیزی نیست خوب میشه نگران نشو
=اره خوب میشه... مگه الکیه ؟!
+تهیونگ آروم باش
کی را:دیدم تهیونگ عصبانیه زیاد بهش نپیچیدم و هر چی گفت گوش کردم ولی از رفتارش خوشم نیومد،بعد از اینکه دستمو پانسمان کرد انگار یکم آروم شد
=پاشو برو حاضر شو بریم دکتر
*لازم نکرده
=میشه یبارم که شده به حرفم گوش بدی؟
*با جونگ کوک میرم
تهیونگ: با دیدن دست خونیش حالم عوض شد،یهو کنترلم و از دست دادمو سرش داد کشیدم از طرز نگاهش فهمیدم که از رفتارم ناراحت شده
=ببخشید سرت داد زدم واقعا معذرت میخوام ولی الان باید بریم دکتر پس لطفا برو حاضر شو
کی را: سرمو بلند کردمو نگاهش کردم با مظلوم ترین حالت ممکن داشت نگاهم میکرد ومنم نتونستم بگم نه برای همین رفتم حاضر شدم
*آمادم
=زود باش باید بریم
*پس صبحانه چی؟!
+شما برین من صبحانه رو ردیف میکنم 😉
*ممنون
کی را: راه افتادیم با اینکه یه خراش کوچیک بود اما دستم واقعا درد میکرد، تهیونگ هم خیلی تند رانندگی میکرد از چهرش نگرانی موج میزد ولی نمی تونستم بفهمم چرا انقد نگرانمه؟!
مرسی از حمایت هاتون 😉 اگه خوشتون اومد حتما برام کامنت بزارین چون باعث میشه انگیزه بگیرم و بهتر بنویسم تنکس ✨❤
۱۰.۳k
۱۳ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.