part1
#part1
غزل-صب بخیر خوشگل مامانیی
خوب خوابیدی قربونت بشم منن
بیا بریم دست و صروت بشورمم
دست وصورت پناه و شستم
پناه خانم بین خودمونه هاا
شمام تو خوابالو بود دس کمی ازبابات نداری
پناه بااینکه بچه بود ولی من ازصب تا شب باهاش حرف میزدم
پناهم قدر بابا و بدونا
خیلی هواتو داره
هیچووقت دلش و نشکون
خوب براناهارم که قیمه چختم
بابایی زیاد دوس نداره ولی من خیلی دوس دارممگ
اوه اوه فکرکنم خرابکاری کردی
بریم پوشکت و عوض کنیممم
داشتم لباسای پناه عوض میکردم که
در باز شد و حامی اومد
حامی-سلامممم
غزل-سلام بابایی
حامی-سلامم توله سگه بابا چطوری
چطوری بانو
غزل-عالی
دارم ازگشنگش میمرم بیایید ناهار
حامی-پناه بغل کردم
لپشو گاز گرفتم
خوشمزه بودد میمون
یه لبخدی زد کهدلم میخواست قورتش بدمم
طبیعی نبود که انقد خوشگل بودش
غزل-کجامودندید پس
حامی-اومدی بیا بریم تا هردوتامون و پاره نکرده
عه قیمه
غزل-غرنزن خوب هوس کرده بودم
حامی-خوب حالا
فقط امیدوارم پناه قیمه دوست نداشته باشه
اینجوری دوبه یک میشیم
ما میبریم
غزل-بیه همین خیل باش شده بزور وادارش میکنم دوست داشته باشه
حامی-خیلی بدی
غزل-گگگ
--------------------------------------------------------------------------------
بعد ازظهر ساعت4:
غزل-حامی من با نفس میخوام برم خرید
پناه و نگه میداری
حامی-بله چشم
غزل-حاطر شدم
خونه رو به آتیش نکشیدااا
تامن برگردم
حامی-ما بچه های خوب یهستیم
مگه نه پناه
دیدی گفت اره
غزل-خیلی خوب
من برم دیگه
حامی-خوب حداقل به ماچی میکردی مارو بد
غزل-خوب حالا
حامی-پیشونیش و بوسیدم
برو مراقب باش...
#mylost#حامیم#رمان
غزل-صب بخیر خوشگل مامانیی
خوب خوابیدی قربونت بشم منن
بیا بریم دست و صروت بشورمم
دست وصورت پناه و شستم
پناه خانم بین خودمونه هاا
شمام تو خوابالو بود دس کمی ازبابات نداری
پناه بااینکه بچه بود ولی من ازصب تا شب باهاش حرف میزدم
پناهم قدر بابا و بدونا
خیلی هواتو داره
هیچووقت دلش و نشکون
خوب براناهارم که قیمه چختم
بابایی زیاد دوس نداره ولی من خیلی دوس دارممگ
اوه اوه فکرکنم خرابکاری کردی
بریم پوشکت و عوض کنیممم
داشتم لباسای پناه عوض میکردم که
در باز شد و حامی اومد
حامی-سلامممم
غزل-سلام بابایی
حامی-سلامم توله سگه بابا چطوری
چطوری بانو
غزل-عالی
دارم ازگشنگش میمرم بیایید ناهار
حامی-پناه بغل کردم
لپشو گاز گرفتم
خوشمزه بودد میمون
یه لبخدی زد کهدلم میخواست قورتش بدمم
طبیعی نبود که انقد خوشگل بودش
غزل-کجامودندید پس
حامی-اومدی بیا بریم تا هردوتامون و پاره نکرده
عه قیمه
غزل-غرنزن خوب هوس کرده بودم
حامی-خوب حالا
فقط امیدوارم پناه قیمه دوست نداشته باشه
اینجوری دوبه یک میشیم
ما میبریم
غزل-بیه همین خیل باش شده بزور وادارش میکنم دوست داشته باشه
حامی-خیلی بدی
غزل-گگگ
--------------------------------------------------------------------------------
بعد ازظهر ساعت4:
غزل-حامی من با نفس میخوام برم خرید
پناه و نگه میداری
حامی-بله چشم
غزل-حاطر شدم
خونه رو به آتیش نکشیدااا
تامن برگردم
حامی-ما بچه های خوب یهستیم
مگه نه پناه
دیدی گفت اره
غزل-خیلی خوب
من برم دیگه
حامی-خوب حداقل به ماچی میکردی مارو بد
غزل-خوب حالا
حامی-پیشونیش و بوسیدم
برو مراقب باش...
#mylost#حامیم#رمان
۳.۰k
۱۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.