🔔 🔔 🔔 غدیریه عمرو عاص!!
🔔 🔔 🔔 غدیریه عمرو عاص!!
قصیده ای است که از عمرو عاص نقل شده است.
💥 عمرو عاص یکی ازمخالفان ودشمنان سرسخت امام علی بود. وی دراین شعرمطالب جالبی از حقایق تاریخی از جمله داستان غدیرسخن به میان آورده وبه آن اعتراف و استناد کرده است.این شعر به نام غدیریّه عمروعاص ونیز 💥 💥 💥 قصیده جلجلیه 💥 💥 💥 معروف است.
💥 عمرو عاص از طرف معاویه به حکمرانی مصر گمارده شده بود. وی از ارسال خراج (مالیات) مصر به شام که مرکز حکومت معاویه بود – امتناع می کرد. معاویه نامه ای برای او نوشت و ضمن سرزنش عمرو عاص، وی را تهدید نمود.
💥 عمرو عاص در جواب معایه نامه ای به نظم نوشت که به💥 قصیده جلجلیه💥 معروف شد.
💥 جلجل به معنای زنگوله است. منظور عمرو عاص این است که ای معاویه، این من بودم که تو را به این جا رساندم، و اگر چنانچه سر به سر من بگذاری، زنگوله را بدینگونه به صدا در می آورم و آبرویت را می برم.
📣 قصیده جلجلیه 66 بیت دارد و در آن به حقایقی اشاره شده است که هر مسلمان آزاده و با شرافت از خواندن آن متأثر می گردد.
مضمون ترجمه برخی از ابیات قصیده جلجلیه از این قرار است
عمروعاص می گوید: «ای معاویه، قضایا را فراموش مکن... این من بودم که به مردم گفتم نمازشان بدون وجود تو قبول نیست... این من بودم که آنها را بر انگیختم تا با سید اوصیاء علی (ع) به بهانه خونخواهی آن مرد احمق جنگ کنند. و این من بودم که به لشکریانت یاد دادم که هرگاه دیدید علی (ع) چون شیر برای کشتن شما به سویتان می آید شلوارتان را در بیاورید و پشت به او کنید تا او شرم کند و از کشتن شما منصرف شود... ای معاویه، مگر گفت و گوی من و ابوموسی اشعری را فراموش کرده ای ؟... مگر یادت رفته که در آن روز چطور جامه خلافت را از قامت علی (ع) در آوردم، بقدری راحت این کار را کردم که انگار دمپایی از پای در می آورم... و مگر یادت رفته که جامه خلافت را – مانند انگشتری که به انگشت می کنند – بر تو پوشانیدم... ای معاویه این من بودم که تو را بدون جنگ و دعوا بر فراز منبر نشاندم، گرچه به خدا لیاقت آن را نداشتی و نداری... این من بودم که تو را در شرق و غرب پرآوازه نمودم... اگر من نبودم، تو مانند زنها در خانه نشسته بودی و بیرون نمی آمدی... ای پسر هند، ما – از روی نادانی – تو را علیه علی یاری نمودیم و علی کسی بود که خدا از ولایت او به عنوان (نبأ عظیم) یاد نموده است... وقتی تو را بر سر مسلمین بالا بردیم به اسفل سافلین فرو افتادیم... ای معاویه، یادت هست که چقدرپیامبردر باره علی توصیه میکرد؟یادت هست که پیامبر در غدیر خم بر منبر رفت و در حالیکه دست علی در دست او بود به امر خداوند گفت: «ای مردم ، آیا من بر شما از خودتان سزاوارتر نیستم (آیا من بر شما ولایت ندارم؟)» . همه گفتند: «تو برما ولایت داری». آنگاه پیامبر گفت: «پس هر کسی که من مولا و ولیّ او هستم، علی ولیّ اوست». یادت می آید پیامبر در آن روز دعا کرد که «خدایا، علی (ع) برادر پیامبرتوست، پس دوست او را دوست بدار و با دشمنش دشمن باش»... در آن روز وقتی استاد تو (ابوبکر) دید دیگر مدال( گردنبند )خلافت علی پاره شدنی نیست، آمد و به علی تبریک گفت... ای معاویه ما جایمان در آتش، در درک اسفل جهنم خواهد بود... و در فردای قیامت – که روز شرمندگی ماست – خون عثمان ما را نجات نخواهد داد... فردا خصم ما علی است و او نزد خدا و رسولش عزیز است... در آن روز که پرده (از کارهای ما) برافتد، عذر ما چیست؟... پس وای بر تو و وای بر من... ای معاویه چه رابطه ای (مشابهتی) می تواند میان تو و علی باشد؟!... علی چون شمشیری (برّان) است و تو مانند داسی (کُند)... علی که چون ستاره آسمانست کجا و تو که چون ریگی بیش نیستی کجا؟!... ای معاویه آگاه باش که در گردن من زنگوله ای است که اگر گردنم را تکان بدهم، زنگوله به صدا در خواهد آمد».و آبروی تو خواهد رفت.
متن کامل این شعر در جلد 2 الغدیر صفحه114 از خطیب تبریزی نقل شده است.
✨ 🌺 ✨ 🌺 ✨ 🌺 ✨ 🌺
اینک ابیاتی از متن قصیده جلجلیّه:
معاویه الحال لا تجهل
نسیت اختبالی فی جلق
... و قولی لهم: ان فرض الصلاۀ
.... فبی حاربواسید الاوصیاء
... و علمتهم کشف سوءاتهم
... نسیت محاورۀ الاشعری
... خلعت الخلافۀ من حیدر
... و آلبستها فیک بعد الایاس
ورقبتک المنبر المشمخر
و لولم تکن انت من اهله
... ولولای کنت کمثل النساء
نصرناک من جهلنا یابن هند
وحیث رفعناک فوق الرووس
و کم قد سمعنا من المصطفی
و فی یوم خم
قصیده ای است که از عمرو عاص نقل شده است.
💥 عمرو عاص یکی ازمخالفان ودشمنان سرسخت امام علی بود. وی دراین شعرمطالب جالبی از حقایق تاریخی از جمله داستان غدیرسخن به میان آورده وبه آن اعتراف و استناد کرده است.این شعر به نام غدیریّه عمروعاص ونیز 💥 💥 💥 قصیده جلجلیه 💥 💥 💥 معروف است.
💥 عمرو عاص از طرف معاویه به حکمرانی مصر گمارده شده بود. وی از ارسال خراج (مالیات) مصر به شام که مرکز حکومت معاویه بود – امتناع می کرد. معاویه نامه ای برای او نوشت و ضمن سرزنش عمرو عاص، وی را تهدید نمود.
💥 عمرو عاص در جواب معایه نامه ای به نظم نوشت که به💥 قصیده جلجلیه💥 معروف شد.
💥 جلجل به معنای زنگوله است. منظور عمرو عاص این است که ای معاویه، این من بودم که تو را به این جا رساندم، و اگر چنانچه سر به سر من بگذاری، زنگوله را بدینگونه به صدا در می آورم و آبرویت را می برم.
📣 قصیده جلجلیه 66 بیت دارد و در آن به حقایقی اشاره شده است که هر مسلمان آزاده و با شرافت از خواندن آن متأثر می گردد.
مضمون ترجمه برخی از ابیات قصیده جلجلیه از این قرار است
عمروعاص می گوید: «ای معاویه، قضایا را فراموش مکن... این من بودم که به مردم گفتم نمازشان بدون وجود تو قبول نیست... این من بودم که آنها را بر انگیختم تا با سید اوصیاء علی (ع) به بهانه خونخواهی آن مرد احمق جنگ کنند. و این من بودم که به لشکریانت یاد دادم که هرگاه دیدید علی (ع) چون شیر برای کشتن شما به سویتان می آید شلوارتان را در بیاورید و پشت به او کنید تا او شرم کند و از کشتن شما منصرف شود... ای معاویه، مگر گفت و گوی من و ابوموسی اشعری را فراموش کرده ای ؟... مگر یادت رفته که در آن روز چطور جامه خلافت را از قامت علی (ع) در آوردم، بقدری راحت این کار را کردم که انگار دمپایی از پای در می آورم... و مگر یادت رفته که جامه خلافت را – مانند انگشتری که به انگشت می کنند – بر تو پوشانیدم... ای معاویه این من بودم که تو را بدون جنگ و دعوا بر فراز منبر نشاندم، گرچه به خدا لیاقت آن را نداشتی و نداری... این من بودم که تو را در شرق و غرب پرآوازه نمودم... اگر من نبودم، تو مانند زنها در خانه نشسته بودی و بیرون نمی آمدی... ای پسر هند، ما – از روی نادانی – تو را علیه علی یاری نمودیم و علی کسی بود که خدا از ولایت او به عنوان (نبأ عظیم) یاد نموده است... وقتی تو را بر سر مسلمین بالا بردیم به اسفل سافلین فرو افتادیم... ای معاویه، یادت هست که چقدرپیامبردر باره علی توصیه میکرد؟یادت هست که پیامبر در غدیر خم بر منبر رفت و در حالیکه دست علی در دست او بود به امر خداوند گفت: «ای مردم ، آیا من بر شما از خودتان سزاوارتر نیستم (آیا من بر شما ولایت ندارم؟)» . همه گفتند: «تو برما ولایت داری». آنگاه پیامبر گفت: «پس هر کسی که من مولا و ولیّ او هستم، علی ولیّ اوست». یادت می آید پیامبر در آن روز دعا کرد که «خدایا، علی (ع) برادر پیامبرتوست، پس دوست او را دوست بدار و با دشمنش دشمن باش»... در آن روز وقتی استاد تو (ابوبکر) دید دیگر مدال( گردنبند )خلافت علی پاره شدنی نیست، آمد و به علی تبریک گفت... ای معاویه ما جایمان در آتش، در درک اسفل جهنم خواهد بود... و در فردای قیامت – که روز شرمندگی ماست – خون عثمان ما را نجات نخواهد داد... فردا خصم ما علی است و او نزد خدا و رسولش عزیز است... در آن روز که پرده (از کارهای ما) برافتد، عذر ما چیست؟... پس وای بر تو و وای بر من... ای معاویه چه رابطه ای (مشابهتی) می تواند میان تو و علی باشد؟!... علی چون شمشیری (برّان) است و تو مانند داسی (کُند)... علی که چون ستاره آسمانست کجا و تو که چون ریگی بیش نیستی کجا؟!... ای معاویه آگاه باش که در گردن من زنگوله ای است که اگر گردنم را تکان بدهم، زنگوله به صدا در خواهد آمد».و آبروی تو خواهد رفت.
متن کامل این شعر در جلد 2 الغدیر صفحه114 از خطیب تبریزی نقل شده است.
✨ 🌺 ✨ 🌺 ✨ 🌺 ✨ 🌺
اینک ابیاتی از متن قصیده جلجلیّه:
معاویه الحال لا تجهل
نسیت اختبالی فی جلق
... و قولی لهم: ان فرض الصلاۀ
.... فبی حاربواسید الاوصیاء
... و علمتهم کشف سوءاتهم
... نسیت محاورۀ الاشعری
... خلعت الخلافۀ من حیدر
... و آلبستها فیک بعد الایاس
ورقبتک المنبر المشمخر
و لولم تکن انت من اهله
... ولولای کنت کمثل النساء
نصرناک من جهلنا یابن هند
وحیث رفعناک فوق الرووس
و کم قد سمعنا من المصطفی
و فی یوم خم
۲.۰k
۰۴ شهریور ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.