خانواده
پارت 44
* خونه*
ا/ت: بدون کوک خوابم نمیبرد رفتم اتاق یونگ مگه دیدم کوک و یونگ هردوشون خوابشون برده و رو تخت یونگ خوابشون برده از اتاقمون یک پتو آوردم و روشون کشیدم و خودم یک کتاب برداشتم مخع بعد چند دقیقه کوک اومد*
کوک: نخوابیدی؟
ا/ت: نع
کوک: میدونستم یک نی نی دیگه مونده تا بخوابونمش
ا/ت: داری مسخره میکنی؟
کوک: نهه.. بیا بغلم ( دراز کشیدم و دستامو باز کردم) نی نی
ا/ت: *
*صبح*
* خونه*
ا/ت: بدون کوک خوابم نمیبرد رفتم اتاق یونگ مگه دیدم کوک و یونگ هردوشون خوابشون برده و رو تخت یونگ خوابشون برده از اتاقمون یک پتو آوردم و روشون کشیدم و خودم یک کتاب برداشتم مخع بعد چند دقیقه کوک اومد*
کوک: نخوابیدی؟
ا/ت: نع
کوک: میدونستم یک نی نی دیگه مونده تا بخوابونمش
ا/ت: داری مسخره میکنی؟
کوک: نهه.. بیا بغلم ( دراز کشیدم و دستامو باز کردم) نی نی
ا/ت: *
*صبح*
۱۷.۶k
۲۰ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.