❤دوست دارم❤فیک تهیونگ❤(22)
از جیهوپ خدافظی کردم و رفتم شرکت تو حیاط شرکت بودم که یهو یکی بازومو گرفت هلن بود من: چیشده هلن؟! هلن: فک کردی می تونی تهیونگ رو مال خودت کنی کور خوندی من اجازه این کار رو بهت نمی دم من:اصلا حوصله تو یکی رو ندارم بعدش تو کی هستی که بخوای به تهیونگ نزدیک شی ها؟! هلن: اگه دقت کنی من از تو بهترم من منشی دوم تهیونگ هستم بعدشم تهیونگ از دخترایی مثل تو خوشش نمیاد پس الکی ادای مظلوما رو در نیار من: هلن بهتره به رفتارای خودت یکم دقت کنی اونی که ادای مظلوما رو در میاره من نیستم تویی دیگه هم بسه باید برم به کارم برسم از کنارش رد شدم داشتم می رفتم که گفت: هه نشونت می دم من:باشه یه راست رفتم دفترم اصلا حوصله هیچ کس رو نداشتم هندزفریمو از تو کیفم در اوردم و شروع به کار کردم بعد دوساعت دیگه هندزفریمو کنار گزاشتم و بلندشدم برم یه چرخی تو حیاط بزنم رفتم از کافه یه قهوه گرفتم و رفتم حیاط هوا کم کم داشت سرد می شد رفتم به گلای باغ سر بزنم خیلی قشنگ بودن یهو یکی از پشت بغلم کرد ترسیدم یهو زدم تو شکمش فکنم بدبختو کشتم برگشتم دیدم تهیونگه دستش رو گزاشته رو شکمش دیگه باید برم خودمو بکشم تهیونگ: چرا میزنی؟! من:خوب من از کجا می دونستم تویی.... خیلی درد داشت؟! تهیونگ: نه زیاد
۴۸.۲k
۲۹ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.