힘든 사랑☃💞

힘든 사랑☃💞
P~۶


فردا صبح:
مدرسه:
زنگ تفریح:
سالن غذاخوری:
جیمین:میتونیم بشینیم*نشستن*
یونجی:نشستین که!
جیمین:خب حالا😒
یونجی:کاری دارین!؟
جیمین:نه
یونجی:°هه 😈شیطان درونم فعال شد°*قاشم و گرفتم و پرت کردم سمتش خورد به کلش(فرزندم ایا شما مرز دارین یا کرم!؟🤨😐)*
جیمین:هعی مگه کرم داری!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!
یونجی:نه ولی یکی جلوم هس
جیمین:بیشعور°فقط ببیننن😏°*یکم اب ریخ رو یونجی*
یونجی:هعععععییییی چته*صورتشو پاک میکنه*
یانگ هی:سگ و
کوک:گربه
جیمین و یونجی:هعیییییی
کوک:چیه خب
یانگ هی:تقصیر من نیس

زنگ خورد:
تو کلاس زنگ امتحان:
یونجی:°اههه سوالای دیگه ایی نبود اینا رو اوردن😩°
جیمین:°چقدرر سختتتهههه°
بعد کلی کلنجار با خودشون امتحان رو دادن

زنگ تفریح:
یانگ هی:اخیش سوال هارو جواب‌ دادی من همشونو دادم
یونجی:اوم اره همشونو جواب دادم مطمئنم نمرم کامله(اعتماد به نفستو داشتم منم میشدم البته هستم)

کوک:سوالا رو جواب دادی فکنم یه غلط‌دارم
جیمین:خیلی ساده بود😏°سخت بودددددد لامصب🥲°(همیشه جلو دوست خود خودتان را جلو بکشیت و‌پا پس نکشید...... جیمین.................)

#نفر_بعدی_درکار_نیست
#ما_کیپاپرا_متحدیم
# Iranians_love_Jk