عشق دوطرفه
#عشق دوطرفه
پارت یک:
[نکته: یون جی، لیا، داهیون همگروهی های ا/ت هستند]
یون جی:ا/تتتتت پاشو دیر شدهههههه ساعت7صبحه باید الان تو راه مدرست بودی
داهیون: ا/ت اماده ای من اماد، واااااا ا/ت پاشوووووووووووووووووو
لیا: چه خبرته داهیون شما نرفتین هنوز بسم الاه ا/ت
ا/ت: چی شده خوابم میاد
لیا، داهیون، یون جی باهمممم: گمشو پاشو الان باید جلو در مدرسه بودیم ساعتو دیدی
ا/ت: چه خبرتونه نه ندیدم
لیا: بزا ببینم، ساعت 7:15 دقیقه است
ا/ت: هااااا چه دیرهههه ما باید الان میرفتیم کلاس
یون جی: صبحت بخیر
ا/ت: اوففففف من الان سریع اماده میشم
داهیون: سریع زود نیای میرم
ا/ت: باشه باشه
(ا/ت تو ده دیققه اماده شد و داهیون و ا/ت رفتن مدرسشون)
داهیون: بای ا/ت من میرم توهم بدو مدرست
ا/ت: باش بای
ویو ا/ت: چون انتقالی گرفته بودم بدجور استرس داشتم انتقالی گرفتم چون دختر و پسرای اونجا بخواطر صدام و نفر اول ملکه زیبایی دراومدنم به من حسودی کردن و شروع کردن ب قلدری رومن منم میترسیدم ب مدیر یا معلم مدرسه بگم
ا/ت رسید مدرسش و رفت کلاسش
معلم: دانش اموز جدید داریم میشه خودتو معرفی کنی برامون
باهیه: اقا معرفی نکنه هم ما ا/تو میشناسیم یکی یدونمونه
ا/ت: یااا خجالتم ندین من ا/تم
بچها: خوشبختیم
معلم: برو اونجا بشین
ا/ت: ممنون چشم
ا/ت رفت نشست رو صندلی که درس رو شروع کردن یکم بعد زنگ تفریح خورد که دخترا جمع شدن کنار ا/ت
باهیه: وایی تو چقد خوشگلی بیخودی نیس که میخوای ایدل شی
هه سو: چییی تو کاراموزی؟
ا/ت: اوممم اخراشه بالاخره قراره دبیو کنیم
چریونگ: دبیوت کیه؟
ا/ت: فردا
دخترا: وایی واقعاااااااا
باهیه: مشتاقم ببینم بلک وایت چه هنری درست میکنن
ا/ت: شما اسم گروهمونم میدونین
باهیه: اره من از الان طرفدارتم راستی من باهیم
ا/ت: خو.......
(بقیش پارت بعد گوگولیا♡)
پارت یک:
[نکته: یون جی، لیا، داهیون همگروهی های ا/ت هستند]
یون جی:ا/تتتتت پاشو دیر شدهههههه ساعت7صبحه باید الان تو راه مدرست بودی
داهیون: ا/ت اماده ای من اماد، واااااا ا/ت پاشوووووووووووووووووو
لیا: چه خبرته داهیون شما نرفتین هنوز بسم الاه ا/ت
ا/ت: چی شده خوابم میاد
لیا، داهیون، یون جی باهمممم: گمشو پاشو الان باید جلو در مدرسه بودیم ساعتو دیدی
ا/ت: چه خبرتونه نه ندیدم
لیا: بزا ببینم، ساعت 7:15 دقیقه است
ا/ت: هااااا چه دیرهههه ما باید الان میرفتیم کلاس
یون جی: صبحت بخیر
ا/ت: اوففففف من الان سریع اماده میشم
داهیون: سریع زود نیای میرم
ا/ت: باشه باشه
(ا/ت تو ده دیققه اماده شد و داهیون و ا/ت رفتن مدرسشون)
داهیون: بای ا/ت من میرم توهم بدو مدرست
ا/ت: باش بای
ویو ا/ت: چون انتقالی گرفته بودم بدجور استرس داشتم انتقالی گرفتم چون دختر و پسرای اونجا بخواطر صدام و نفر اول ملکه زیبایی دراومدنم به من حسودی کردن و شروع کردن ب قلدری رومن منم میترسیدم ب مدیر یا معلم مدرسه بگم
ا/ت رسید مدرسش و رفت کلاسش
معلم: دانش اموز جدید داریم میشه خودتو معرفی کنی برامون
باهیه: اقا معرفی نکنه هم ما ا/تو میشناسیم یکی یدونمونه
ا/ت: یااا خجالتم ندین من ا/تم
بچها: خوشبختیم
معلم: برو اونجا بشین
ا/ت: ممنون چشم
ا/ت رفت نشست رو صندلی که درس رو شروع کردن یکم بعد زنگ تفریح خورد که دخترا جمع شدن کنار ا/ت
باهیه: وایی تو چقد خوشگلی بیخودی نیس که میخوای ایدل شی
هه سو: چییی تو کاراموزی؟
ا/ت: اوممم اخراشه بالاخره قراره دبیو کنیم
چریونگ: دبیوت کیه؟
ا/ت: فردا
دخترا: وایی واقعاااااااا
باهیه: مشتاقم ببینم بلک وایت چه هنری درست میکنن
ا/ت: شما اسم گروهمونم میدونین
باهیه: اره من از الان طرفدارتم راستی من باهیم
ا/ت: خو.......
(بقیش پارت بعد گوگولیا♡)
۴.۶k
۲۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.