حرکت کردیم سمت عمارت که ......
حرکت کردیم سمت عمارت که ......
+ جینااامن که پاستیل نوشابه ای دوست ندارم چرا ار اینا هم گرفتی
_ میدونم دوستنداری اونا برای منن
یعنی کی فکرش رو میکرد که جین با این شونه های پهنش پاستیل بخوره لبخنده بزرکی به افکارم زدم
_ داری به چی میخندی ها نکنه داری به من میخندی توله هوم( خنده )
+ خب تو به این چهار شونه ای کی فکرش رو میکنه پاستیل توت فرنگی میخوری پس همون موقع که یک ساعت سرت تو کمده داری پاستیل میخوری
کلی خندیدیم و رفتیم سمت خونه
+ عشقم میشه کمکم کنی برم بالا یکم خستم
_ اهوم عشقم صبر کن بگم وسایل رو بیارن داخل الان میام ( با لبخند)
جین رفت و اومد کمرم رو گرفت و کمکم کرد رفتم بالا
و لباسام رو عوض کردم و
_ عشقم بیا یکم بخوابین خسته شدی
جینم لباس هاشو عوض کرد و امد رو تخت بقلت کرد و نازو نوازش و بوست کرد تا خوابت برد .................
.......برش زمانی هفت ماهگی ........
شکمم بزرگ شده بود پسرم دیگه داشت بزرگ میشد جین نمیذاشت از جام تکون بخورم همش بالا سرم بود الانم رو کاناپه بغلم کرده و داریم باهم فیلم میبینم
+ جین من خیلی چاق شدم هوم
_ بیب تو فقط شکمت بزرگ شده که اونم بخاطر بچست تو هنوزم خوش اندامی
+ جدی
_ اهوم میتونم دستم رو بذارم روی شکمت اذیت نمیشی
+ نه چرا اذیت شم خودم دستش رو گرفتم و گذاشتم رو شکمم و اونم نازش میکرد که
+ ااخخخ
جین هول کرد
_ اهه چیشده عشقم حالت خوبه.
+ اهه اهوم فکر کنم پسرت از دیدنت خوشحاله و داره منو لگد مالی میکنه
_ اییی پدر سوخوته مامانت رو اذیت نکن
+ جین امروز خدمتکارا نیستن منم میخوام برات عصرونه درست کنم
_ حرفش رو هم نزن بشین ببینم
+ اهه ساکت باش میخوام برا ددیم غذا درست کنم مگه ددی دستپخت بیبیش رو دوست نداره هومم
_ اهه خب اره پس منم میام کمکت
+ نه فقط خودم درست میکنم
_ باشه پس من میرم تو اتاق برگه امتحانیه دانشجو ها رو صحیح کنم
+ اهوم رفت و منم شروع کردم رامن پنیری درست کردم او عاشقشه مخصوصا برای عصرونه
بیست مین بعد .........
داشتم دیگه زیر غذا رو خاموش میکردم که دستای یکی دورم حلقه شد ..........
♡# jung kookweloveyou#♡
+ جینااامن که پاستیل نوشابه ای دوست ندارم چرا ار اینا هم گرفتی
_ میدونم دوستنداری اونا برای منن
یعنی کی فکرش رو میکرد که جین با این شونه های پهنش پاستیل بخوره لبخنده بزرکی به افکارم زدم
_ داری به چی میخندی ها نکنه داری به من میخندی توله هوم( خنده )
+ خب تو به این چهار شونه ای کی فکرش رو میکنه پاستیل توت فرنگی میخوری پس همون موقع که یک ساعت سرت تو کمده داری پاستیل میخوری
کلی خندیدیم و رفتیم سمت خونه
+ عشقم میشه کمکم کنی برم بالا یکم خستم
_ اهوم عشقم صبر کن بگم وسایل رو بیارن داخل الان میام ( با لبخند)
جین رفت و اومد کمرم رو گرفت و کمکم کرد رفتم بالا
و لباسام رو عوض کردم و
_ عشقم بیا یکم بخوابین خسته شدی
جینم لباس هاشو عوض کرد و امد رو تخت بقلت کرد و نازو نوازش و بوست کرد تا خوابت برد .................
.......برش زمانی هفت ماهگی ........
شکمم بزرگ شده بود پسرم دیگه داشت بزرگ میشد جین نمیذاشت از جام تکون بخورم همش بالا سرم بود الانم رو کاناپه بغلم کرده و داریم باهم فیلم میبینم
+ جین من خیلی چاق شدم هوم
_ بیب تو فقط شکمت بزرگ شده که اونم بخاطر بچست تو هنوزم خوش اندامی
+ جدی
_ اهوم میتونم دستم رو بذارم روی شکمت اذیت نمیشی
+ نه چرا اذیت شم خودم دستش رو گرفتم و گذاشتم رو شکمم و اونم نازش میکرد که
+ ااخخخ
جین هول کرد
_ اهه چیشده عشقم حالت خوبه.
+ اهه اهوم فکر کنم پسرت از دیدنت خوشحاله و داره منو لگد مالی میکنه
_ اییی پدر سوخوته مامانت رو اذیت نکن
+ جین امروز خدمتکارا نیستن منم میخوام برات عصرونه درست کنم
_ حرفش رو هم نزن بشین ببینم
+ اهه ساکت باش میخوام برا ددیم غذا درست کنم مگه ددی دستپخت بیبیش رو دوست نداره هومم
_ اهه خب اره پس منم میام کمکت
+ نه فقط خودم درست میکنم
_ باشه پس من میرم تو اتاق برگه امتحانیه دانشجو ها رو صحیح کنم
+ اهوم رفت و منم شروع کردم رامن پنیری درست کردم او عاشقشه مخصوصا برای عصرونه
بیست مین بعد .........
داشتم دیگه زیر غذا رو خاموش میکردم که دستای یکی دورم حلقه شد ..........
♡# jung kookweloveyou#♡
۵.۸k
۱۲ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.