دوباره میپونم بهت اعتماد کنم؟ 2 부

امکان نداره اون ات بود
ته: به به ببین کی یه ساله گمشده پیداشده
ات: هه تو برو به هرزگیت برس(بخدا فیکه)
ته: او خانم زبون دراوردن پیش من بودی خوب بهت میرسیدم و زبونتو کوتاه میکردم
ات: هه تو عرزه نوشتنم نداری
جیمین: بسه دیگه بس کنید اقای کیم تهیونگ کارامون تموم شد لطفا برین
یومی: مامان (روبه ات)(بعد روبه ته) این اقاهه کیه؟( یومی همه حرفاشو با بچه گونه میگه)
ات: مامانی جون این اقاهه با دایی جیمین کار داره و راستی دیگه بدون اجازه وارد اتاق دایی جیمین نشو
ته: چرا داری به زچمون دروغ میگی؟ چرا راستشو نمیگی
ات..
♡ببخشید کم شد چون حالم بد بود☆
♡امیدوارم خوشتون اومده باشه♡