تک پارتی -دستاش-

نصف شب بود ولی هنوز نیومده بود خونه داشتم کم کم نگران میشدم به جونگ کوکم زنگ زدم ولی اونم ازش خبری نداشت رو مبل نشسته بودم و منتظر بودم که یه دفه صدای کلیدی که تو قفل میچرخیدو شنیدم با عجله رفتم سمت در سرش زخم شده بودو
داشت خون میومد دستاش همه خونی بود ا/ت: تهیونگ چی شده تهیونگ: هیچی با یه نفر دعوام شده چیز خاصی نیست لنگان لنگان رفت سمت دستشویی که فهمیدم داره از پاشم خون میاد دستشو گرفتمو نشوندمش رو مبل شلوارشو زدم بالا پاش تیر خورده بود ا/ت: کی این بلارو سرت آورده تهیونگ: گوشیمو درآوردم خواستم بهت زنگ بزنم که دیدم یه موتوری پشت سرمه منم از ترسم یکم تندتر را رفتم وقتی دیدم داره دنبالم میاد فرار کردم اونم اومد دنبالم بعد یه تیر زد به پام که سرعتمو کم کنه بعد با چاقوش این بلارو سر سرم آوردو گوشیمو برد ا/ت: اشکال نداره یدونه دیگه می‌خریم مهم اینه که زنده ای بزار برم باند بیارم