صلح یا انتقام:)
پارت ۷
جیمین: کوک حالا کجا میریم
کوک: میریم خونه جنگلی
ته: ما میتونیم بریم عمارت خودمون
کوک : نه حتما تو عمارت دیدنت شاید پیدات کنن تو هم ک میخوای از شر من خلاص بشی لومون میدی
ته: آها آره راست میگی ولی تو با دستای خدم میمیری نه کس دیگه ای
کوک: بکش، شوخی نمیکنم ها بکش هم من از این زندگی نکبت راحت میشم هم تو از من ( با داد )
شوگا : کوک نمیشه تو یک روز در مورد مرگ حرف نزنی
کوک: ول کنین ، سوار ماشین شین راه بیفتیم
ویو ته
نمیدونم اما دلم برای کوک خیلی تنگ شده وقتی دیدنش خواستم فقط بغلش کنم وقتی گفت بیا منو بکش از این زندگی راحت شم قلبم درد گرفت میخواستم بگم بیا مثل قبل باشیم اما نمیشد کوک از نگاش معلومه ک خیلی غمگینه و حتما هنوزم از من عصبانیه
پایان ویو ته
کوک: خوب اینجا خونمه اینجا ۴ تا اتاق داره هر اتاق هم دو تا تخت خودتون برین تو یکی از اتاق من میرم تو اتاقم
شوگا: کوک
کوک: بله
شوگا: امشب مگه نباید قرص هات و بخوری ، حالت بد میشه ها
کوک: عیبی ندارع
جیمین:کوک میخوای برم برات قرص هات و بخرم
کوک: نه نمیخوام ، شبتون بخیر
بچه ها : شب بخیر
جین: بچه ها
جیمین: بله
جین: چه قرصی کوک باید بخوره
شوگا: کوک بیماری قلبی و مشکل تنفسی داره
جین و جیهوپ: چی
جیمین: تهیونگ چه قدر بی رحم شدی اصلا برای کوک ناراحت نیستی ها ، میدونی وقتی فهمید چقدر داغون شد میدونی اون برای قلبش هیچی به ما نگفت میدونی ما با آزمایش هایی ک قایم کرده بود فهمیدیم میدونی چقدر اذیت میشه میدونی از همه طرف دارن اذیتش میکنن ، دشمن های کوک خیلی زیادن یکی ک خودتی ، چند نفر و همش میخوان کوک و بکشن، دشمن های باباش ک الان افتادن به جون کوک چرا نمیخوای با کوک حرف بزنی
ته: چی بگم ها اون موقع خواستم حرف بزنم مگه گذاشت ها
جیهوپ:.......
جیمین: کوک حالا کجا میریم
کوک: میریم خونه جنگلی
ته: ما میتونیم بریم عمارت خودمون
کوک : نه حتما تو عمارت دیدنت شاید پیدات کنن تو هم ک میخوای از شر من خلاص بشی لومون میدی
ته: آها آره راست میگی ولی تو با دستای خدم میمیری نه کس دیگه ای
کوک: بکش، شوخی نمیکنم ها بکش هم من از این زندگی نکبت راحت میشم هم تو از من ( با داد )
شوگا : کوک نمیشه تو یک روز در مورد مرگ حرف نزنی
کوک: ول کنین ، سوار ماشین شین راه بیفتیم
ویو ته
نمیدونم اما دلم برای کوک خیلی تنگ شده وقتی دیدنش خواستم فقط بغلش کنم وقتی گفت بیا منو بکش از این زندگی راحت شم قلبم درد گرفت میخواستم بگم بیا مثل قبل باشیم اما نمیشد کوک از نگاش معلومه ک خیلی غمگینه و حتما هنوزم از من عصبانیه
پایان ویو ته
کوک: خوب اینجا خونمه اینجا ۴ تا اتاق داره هر اتاق هم دو تا تخت خودتون برین تو یکی از اتاق من میرم تو اتاقم
شوگا: کوک
کوک: بله
شوگا: امشب مگه نباید قرص هات و بخوری ، حالت بد میشه ها
کوک: عیبی ندارع
جیمین:کوک میخوای برم برات قرص هات و بخرم
کوک: نه نمیخوام ، شبتون بخیر
بچه ها : شب بخیر
جین: بچه ها
جیمین: بله
جین: چه قرصی کوک باید بخوره
شوگا: کوک بیماری قلبی و مشکل تنفسی داره
جین و جیهوپ: چی
جیمین: تهیونگ چه قدر بی رحم شدی اصلا برای کوک ناراحت نیستی ها ، میدونی وقتی فهمید چقدر داغون شد میدونی اون برای قلبش هیچی به ما نگفت میدونی ما با آزمایش هایی ک قایم کرده بود فهمیدیم میدونی چقدر اذیت میشه میدونی از همه طرف دارن اذیتش میکنن ، دشمن های کوک خیلی زیادن یکی ک خودتی ، چند نفر و همش میخوان کوک و بکشن، دشمن های باباش ک الان افتادن به جون کوک چرا نمیخوای با کوک حرف بزنی
ته: چی بگم ها اون موقع خواستم حرف بزنم مگه گذاشت ها
جیهوپ:.......
۵.۸k
۱۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.