پارت ۱۴
پارت ۱۴
آب میدن بهش
جین :خوبی؟
کوک : اهم. اره یکم سریع خوردم
جین :آروم بخور
کوک :اوک
ا/ت به کارش ادامه داد
کوک نگاهی به ا/ت انداخت که
ا/ت به زور خودشو نگه داشت که نزنه زیر خنده
کمکم که فهمید موضوع چیه دستش و گذاشت رو دست ا/ت
و انگشت هاش و نرم میکشید
روی دست ا/ت
ا/ت هول کرد و گفت من باید برم اتاق یه مشکلی پیش آمده
کوک که فهمید ا/ت داره فرار میکنه با یه ببخشید از سر میز بلند میشه و پشت ا/ت میره
ا/ت: چرا دنبال من میای ؟؟
کوک :میخوام برم اتاقم استراحت
ا/ت سری تکون میده
کوک برای این که تابلو نباشه اپل میره سمت اتاقش
بعد که ا/ت وارد اتاقش میشه
کوک میره سمت اتاق ا/ت و
درو باز میکنه
ا/ت:کوک اینج....
تا میخواد ادامه حرفش و بزنه
کوک لبش و میزاره روی لب ا/ت
ا/ت اول سکه میشه اما بعد هم کاری میکنه
کوک و ا/ت بعد از ۱۰مین جدا میشن
کوک :دلیلت برای کاری که صبح زیر میز انجام دادی
ا/ت: فقط خواستم یکم اذیت کنم
کوک :ع
ا/ت:اوهوم
کوک : اون وقت شما نمیگی یکی ترتیبنت و میده
ا/ت چیزی نگفت
کوک :اتاق قشنگیه
ا/ت: م مرسی
کوک :تو چند سالته
ا/ت:۱۷ امروز تولدمه
کوک :آه تولدت مبارک
ا/ت:خوب بیا بریم پیش بچهها
باهم میرن بیرون که خانوم خدمتکار میگه
خدمتکار: ستایش خانوم گفتن باهم برید به اتاق تمرین
باهم وارد اونجا میشن
یه هو
همه :تولدت مبارک
ا/ت کپ کرده وقتی به خودش میاد که یه کیک تو صورتشه
جای بدی کات نزدم....
قصد نداشتم بنویسم
اما
کرم گرفته
و لطفاً اگه این موضوع باعث میشه نظرتون عوض بشه نصبت به اعضا
لطفاً نخونید꒰⑅ᵕ༚ᵕ꒱˖♡
آب میدن بهش
جین :خوبی؟
کوک : اهم. اره یکم سریع خوردم
جین :آروم بخور
کوک :اوک
ا/ت به کارش ادامه داد
کوک نگاهی به ا/ت انداخت که
ا/ت به زور خودشو نگه داشت که نزنه زیر خنده
کمکم که فهمید موضوع چیه دستش و گذاشت رو دست ا/ت
و انگشت هاش و نرم میکشید
روی دست ا/ت
ا/ت هول کرد و گفت من باید برم اتاق یه مشکلی پیش آمده
کوک که فهمید ا/ت داره فرار میکنه با یه ببخشید از سر میز بلند میشه و پشت ا/ت میره
ا/ت: چرا دنبال من میای ؟؟
کوک :میخوام برم اتاقم استراحت
ا/ت سری تکون میده
کوک برای این که تابلو نباشه اپل میره سمت اتاقش
بعد که ا/ت وارد اتاقش میشه
کوک میره سمت اتاق ا/ت و
درو باز میکنه
ا/ت:کوک اینج....
تا میخواد ادامه حرفش و بزنه
کوک لبش و میزاره روی لب ا/ت
ا/ت اول سکه میشه اما بعد هم کاری میکنه
کوک و ا/ت بعد از ۱۰مین جدا میشن
کوک :دلیلت برای کاری که صبح زیر میز انجام دادی
ا/ت: فقط خواستم یکم اذیت کنم
کوک :ع
ا/ت:اوهوم
کوک : اون وقت شما نمیگی یکی ترتیبنت و میده
ا/ت چیزی نگفت
کوک :اتاق قشنگیه
ا/ت: م مرسی
کوک :تو چند سالته
ا/ت:۱۷ امروز تولدمه
کوک :آه تولدت مبارک
ا/ت:خوب بیا بریم پیش بچهها
باهم میرن بیرون که خانوم خدمتکار میگه
خدمتکار: ستایش خانوم گفتن باهم برید به اتاق تمرین
باهم وارد اونجا میشن
یه هو
همه :تولدت مبارک
ا/ت کپ کرده وقتی به خودش میاد که یه کیک تو صورتشه
جای بدی کات نزدم....
قصد نداشتم بنویسم
اما
کرم گرفته
و لطفاً اگه این موضوع باعث میشه نظرتون عوض بشه نصبت به اعضا
لطفاً نخونید꒰⑅ᵕ༚ᵕ꒱˖♡
۱۳.۵k
۰۹ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.