فیک ران و ریندو پارت1
نام اصلی:ات
نام در اون دنیا: ریو
مشخصات:خواهر برادران هایتانی هستی (تو اون دنیا)عکستم گذاشتم
مشخصات اصلی رو خودت تصور کن
.
.
.
.
.
سلام اسم من اته...
چیبانا آت
من تنها زندگی میکنم چون منو فروختن به یه سری منحرف پولدار منم وقتی دیدم با بقیه زنایی که اونجا بودن چیکار میکنن فرار کردم.
دیگه خسته شدم....از همچی
با اطمینان استینمو بالا دادم و کاترو توی دستم داشتم
(ساعت 3:45شب توی کوچه هستش)
گریم گرفته بود اما چرا؟؟؟
من که کسیو نداشتم...تا بخوام چون دیگه نمیبینمش براش گریه کنم..
یهو یه صدایی از آخر کوچه اومد..
منم رفتم تا ببینم چیشد با صحنه ی چندش و بدی روبرو شدم..
یه آدم مست و معتاد چاقو دستش بود که کنارش جنازه یه زن افتاده بود
که یهو به من حمله کرد منم از جام تکون نخوردم تا اون کارو واسم راحت تر کنه و...
....تاریکی....
(اینجا آت تناسخ پیدا کرده و الان سه سال گذشته و مادر پدر ریو همون ات که ما ریو صداش میزنیم و عکسشو گذاشتم اونو تو پرورشگاه گذاشتن رفتن)
ویو ریو
هی مونا(اسم دوستشه)امروز یه زن و شوهر دیگه میان تا بچه به سرپرستی بگیرن
مونا:بنظرت کیو میگیرن؟؟؟
ریو:نمیدونم
مونا:الهی ما دوتا و بگیرن اینجوری ما خواهر میشیم😊☺️
ریو: اااللللههههییییی
ریو و مونا خندیدن که یهو سرپرست(ماما) از توی بلندگو داد زد که صف ببندین چون زن شوهره اومدن
همه بچها به ترتیب سن وایستادن تا یهو زنی که اومده بود گفت:ما اینو میخوایم
دستشو سمت ریو گرفته بود گفت:این اسمش چیه خیلی کاواییه مطمئنم با ران و ریندو کنار میاد
ریو بهش شوک وارد شده هم خوشحال بود و هم ناراحت....
چون دیگه مونا رو نمیدید...
اما سوال اصلی اینجا بود که ران و ریندو کین.. من وسایلمو جمع کردم
و با بچه ها خداحافظی کردیم و رفتیم تا سوار ماشین بشیم.
من از اون خانوم پرسیدم که...
ریو:ببخشید من باید شمارو مامان صدا کنم؟؟
خانومه:آره تازه نیازی نیست رسمی حرف بزنی...
ریو حرفی نزد تا اینکه...
ریو:میگم مامان ران و ریندو کین؟؟؟
مامان ریو=م.ر
م.ر:اونا از این به بعد داداشاتن
ریو:داداش؟؟؟
رسیدن خونه تا اینکه وقتی درو باز میکنن میبینن که....
خب دستام به چوخ الهی رفت🥲
هرروز یکی دوتا پارت میذارم
نام در اون دنیا: ریو
مشخصات:خواهر برادران هایتانی هستی (تو اون دنیا)عکستم گذاشتم
مشخصات اصلی رو خودت تصور کن
.
.
.
.
.
سلام اسم من اته...
چیبانا آت
من تنها زندگی میکنم چون منو فروختن به یه سری منحرف پولدار منم وقتی دیدم با بقیه زنایی که اونجا بودن چیکار میکنن فرار کردم.
دیگه خسته شدم....از همچی
با اطمینان استینمو بالا دادم و کاترو توی دستم داشتم
(ساعت 3:45شب توی کوچه هستش)
گریم گرفته بود اما چرا؟؟؟
من که کسیو نداشتم...تا بخوام چون دیگه نمیبینمش براش گریه کنم..
یهو یه صدایی از آخر کوچه اومد..
منم رفتم تا ببینم چیشد با صحنه ی چندش و بدی روبرو شدم..
یه آدم مست و معتاد چاقو دستش بود که کنارش جنازه یه زن افتاده بود
که یهو به من حمله کرد منم از جام تکون نخوردم تا اون کارو واسم راحت تر کنه و...
....تاریکی....
(اینجا آت تناسخ پیدا کرده و الان سه سال گذشته و مادر پدر ریو همون ات که ما ریو صداش میزنیم و عکسشو گذاشتم اونو تو پرورشگاه گذاشتن رفتن)
ویو ریو
هی مونا(اسم دوستشه)امروز یه زن و شوهر دیگه میان تا بچه به سرپرستی بگیرن
مونا:بنظرت کیو میگیرن؟؟؟
ریو:نمیدونم
مونا:الهی ما دوتا و بگیرن اینجوری ما خواهر میشیم😊☺️
ریو: اااللللههههییییی
ریو و مونا خندیدن که یهو سرپرست(ماما) از توی بلندگو داد زد که صف ببندین چون زن شوهره اومدن
همه بچها به ترتیب سن وایستادن تا یهو زنی که اومده بود گفت:ما اینو میخوایم
دستشو سمت ریو گرفته بود گفت:این اسمش چیه خیلی کاواییه مطمئنم با ران و ریندو کنار میاد
ریو بهش شوک وارد شده هم خوشحال بود و هم ناراحت....
چون دیگه مونا رو نمیدید...
اما سوال اصلی اینجا بود که ران و ریندو کین.. من وسایلمو جمع کردم
و با بچه ها خداحافظی کردیم و رفتیم تا سوار ماشین بشیم.
من از اون خانوم پرسیدم که...
ریو:ببخشید من باید شمارو مامان صدا کنم؟؟
خانومه:آره تازه نیازی نیست رسمی حرف بزنی...
ریو حرفی نزد تا اینکه...
ریو:میگم مامان ران و ریندو کین؟؟؟
مامان ریو=م.ر
م.ر:اونا از این به بعد داداشاتن
ریو:داداش؟؟؟
رسیدن خونه تا اینکه وقتی درو باز میکنن میبینن که....
خب دستام به چوخ الهی رفت🥲
هرروز یکی دوتا پارت میذارم
۵.۱k
۱۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.