اولین دیدار پارت ۵
کوک جلوشو ندید و سرش خورد به یه درخت
کوک : آخ!
کوک سرش محکم خورده بود برای همون فورا افتاد زمین
ویو کوک
درخت بلندی بود و غیرعادی هم بود چشام سیاهی میرفت فقط تصویر درخته یادم میاد و بعدش هم هیچی بعدش پاشدم و دیدم توی بخش کمک های هاگوارتز هستم انگار یکی منو آورده بود اونجا چون که هیچی یادم نیست
یکی اومد داخل اون تهیونگ بود اومد سمتم نشست روی صندلی
تهیونگ: خوبی؟
کوک : آره بهترم ولی هیچی یادم نیست
تهیونگ: چه چیزایی یادته؟
کوک : من خب... یادم نیست که ... چرا خوردم به درخت... یا علتش چی بوده که الان هیچی یادم نیست
تهیونگ : احیانا تنه اش بنفش نبود؟
- اوم... دقیق یادم نمیاد... آره احتمالا نمیدونم ولی خوردم بهش
- اومم فکر کنم میدونم باید چیکار کنم
-چه کاری؟
- جین بیا تو به هوش اومد
تا اینو گفت لرزیدم نمیدونستم چی بگم
کوک : تهیونگ نگو!
جین : اع کوک به هوش اومدی خوبی؟
کوک : (پوکر فیس) با خودش (میکشمت )
جین : خیلی معذرت میخوام من دعوا رو شروع کردم
کوک : بعد از یه عالمه جیغ و داد حالا میگی؟
جین : اره ولی معذرت میخوام
کوک سرشو به اشاره ی نه تکون داد ولی جین همچنان در حال التماس بود
کوک : نمیبخشمت دیگه ! حالا برو !
جین : آه چشم
تهیونگ : چرا نمیبخشیش؟
کوک : چون نمیخوام
ویو تهیونگ
شوکه شدم گفتم خدایا چجوری نبخشید چون که کوک همیشه بقیه رو میبخشید اما این یکیو نه
تهیونگ : بیچاره به خاطر تو توی بیرون اینجا بود و هی داشت از نامجون میپرسید که چیکار باید بکنه تا تو ببخشیش حالا نبخشیدیش؟
کوک : برام مهم نیست من فقط نمیخشمش هرگز و هیچوقت به همه ی مقدساتم قسم میخورم
لیسا : سلام چطوری؟
کوک : خوبم ممنون
تهیونگ : وایسا ببینم
کوک : وایسا چی؟
تهیونگ : ام هیچی
ا/ت هم اومد تو (بچه ها عضو جدید داریم درکل قراره دوتا عضو جدید داشته باشیم)
ا/ت : ...
بدان و آگاه باشید که به دلیل خطر شیپ و اینا ا/ت و یه دیگه روهم اضافه کردم تا شیپ نشه هرماینی رو هم گفتم اضافه کنم که خودم دوستش دارم و گفتم شماها هم خوشتون بیاد از هرماینی برای همین اونو هم اضافه کردم ولی یه عضو دیگه غیر از ا/ت و هرماینی هم هست که میخوام اسمشو انتخاب کنم منتظر پارت بعد باشید
کوک : آخ!
کوک سرش محکم خورده بود برای همون فورا افتاد زمین
ویو کوک
درخت بلندی بود و غیرعادی هم بود چشام سیاهی میرفت فقط تصویر درخته یادم میاد و بعدش هم هیچی بعدش پاشدم و دیدم توی بخش کمک های هاگوارتز هستم انگار یکی منو آورده بود اونجا چون که هیچی یادم نیست
یکی اومد داخل اون تهیونگ بود اومد سمتم نشست روی صندلی
تهیونگ: خوبی؟
کوک : آره بهترم ولی هیچی یادم نیست
تهیونگ: چه چیزایی یادته؟
کوک : من خب... یادم نیست که ... چرا خوردم به درخت... یا علتش چی بوده که الان هیچی یادم نیست
تهیونگ : احیانا تنه اش بنفش نبود؟
- اوم... دقیق یادم نمیاد... آره احتمالا نمیدونم ولی خوردم بهش
- اومم فکر کنم میدونم باید چیکار کنم
-چه کاری؟
- جین بیا تو به هوش اومد
تا اینو گفت لرزیدم نمیدونستم چی بگم
کوک : تهیونگ نگو!
جین : اع کوک به هوش اومدی خوبی؟
کوک : (پوکر فیس) با خودش (میکشمت )
جین : خیلی معذرت میخوام من دعوا رو شروع کردم
کوک : بعد از یه عالمه جیغ و داد حالا میگی؟
جین : اره ولی معذرت میخوام
کوک سرشو به اشاره ی نه تکون داد ولی جین همچنان در حال التماس بود
کوک : نمیبخشمت دیگه ! حالا برو !
جین : آه چشم
تهیونگ : چرا نمیبخشیش؟
کوک : چون نمیخوام
ویو تهیونگ
شوکه شدم گفتم خدایا چجوری نبخشید چون که کوک همیشه بقیه رو میبخشید اما این یکیو نه
تهیونگ : بیچاره به خاطر تو توی بیرون اینجا بود و هی داشت از نامجون میپرسید که چیکار باید بکنه تا تو ببخشیش حالا نبخشیدیش؟
کوک : برام مهم نیست من فقط نمیخشمش هرگز و هیچوقت به همه ی مقدساتم قسم میخورم
لیسا : سلام چطوری؟
کوک : خوبم ممنون
تهیونگ : وایسا ببینم
کوک : وایسا چی؟
تهیونگ : ام هیچی
ا/ت هم اومد تو (بچه ها عضو جدید داریم درکل قراره دوتا عضو جدید داشته باشیم)
ا/ت : ...
بدان و آگاه باشید که به دلیل خطر شیپ و اینا ا/ت و یه دیگه روهم اضافه کردم تا شیپ نشه هرماینی رو هم گفتم اضافه کنم که خودم دوستش دارم و گفتم شماها هم خوشتون بیاد از هرماینی برای همین اونو هم اضافه کردم ولی یه عضو دیگه غیر از ا/ت و هرماینی هم هست که میخوام اسمشو انتخاب کنم منتظر پارت بعد باشید
۲.۶k
۰۴ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.