Part13
Part13
عشق اجاره ای
لینا: ببینم تو واقعا کوک رو دوس نداری
سلینا: معلومه لینا
لینا: باش ولی من مطمئن نیستم
سلینا: تو واقعا خری
لینا: باشه باشه فقط یادت باشه
سلینا: دیوونه
لیا: حالا سلینا با پدرت که دعوات شد رات نمیده خونه کجا میری؟
سلینا: خب خونه ی توعم دیگه
لیا: چییییییی؟
سلینا: واااااا زهره ترکم کردی
لیا: چرا خونه من
سلینا: ینی میگی نمیخوای بهترین دوستت امشب پیشت بخوابه؟
لیا: نه عمرا
سلینا: پس باشه چون اصرار میکنی پیشت میخوابم
لیا: بکل دیوونه ای(با خنده🤣)
سلینا: خندیدم و روی مبل دراز کشیدم داشتم به اتفاق ها فک میکردم که انقدر خوابم میومد همون جا خوابیدم:)
*ویو کوک*
کوک: میدونستم پدرم منو خونه راه نمیده به یوجین(برادر کوک) هم نمیتونستم زنگ بزنم چون مطمئن بودم سرزنشم میکنه پس به سوهو (دوست صمیمی یوجین و کوک) زنگ زدم.
کوک: سلام سوهو خوبی
سوهو:...
عشق اجاره ای
لینا: ببینم تو واقعا کوک رو دوس نداری
سلینا: معلومه لینا
لینا: باش ولی من مطمئن نیستم
سلینا: تو واقعا خری
لینا: باشه باشه فقط یادت باشه
سلینا: دیوونه
لیا: حالا سلینا با پدرت که دعوات شد رات نمیده خونه کجا میری؟
سلینا: خب خونه ی توعم دیگه
لیا: چییییییی؟
سلینا: واااااا زهره ترکم کردی
لیا: چرا خونه من
سلینا: ینی میگی نمیخوای بهترین دوستت امشب پیشت بخوابه؟
لیا: نه عمرا
سلینا: پس باشه چون اصرار میکنی پیشت میخوابم
لیا: بکل دیوونه ای(با خنده🤣)
سلینا: خندیدم و روی مبل دراز کشیدم داشتم به اتفاق ها فک میکردم که انقدر خوابم میومد همون جا خوابیدم:)
*ویو کوک*
کوک: میدونستم پدرم منو خونه راه نمیده به یوجین(برادر کوک) هم نمیتونستم زنگ بزنم چون مطمئن بودم سرزنشم میکنه پس به سوهو (دوست صمیمی یوجین و کوک) زنگ زدم.
کوک: سلام سوهو خوبی
سوهو:...
۲.۹k
۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.