پارت ۵۲ : Black Woolf...

تهیونگ : چه اتفاقی افتاد که حالت اینطور بد شد توله خرگوش من
جونگ کوک : خب باید بگم که
تهیونگ : که ...
جونگ کوک : اصلا به شما ربطی نداره آقای کیم
تهیونگ پوزخند جذابی زد و گفت : هر چیزی که به توله خرگوش من ربط داشته باشه یه منم ربط داره ای رو توی گوشت فرو کن خرگوش
کوک : توهم اینو توی گوشت فرو کن که من از زیر بوته در نیومدم مادرپدر دارم و فقط اونا حق پرسیدن همجین سوالاتی از من دارن نه یه غریبه( آخرش روی کلمه،ی غریبه تاکید کرد)
تهیونگ : خوبه برخلاف ظاهرت خوب میتونی جواب بقیه رو بدی
جونگ کوک ی دکمه رو فشار داد
سه تا پرستار اومدن داخل
جونگ کوک : هی یکیتون بیاد این سرم رو از دستم بیاره بیرون میخوام برم خونه
پرستار : عزیزم وایسا سرمت تموم شه و علائم چک بشه یه چکاپ هم بشی بعد اگه دکتر تایید کرد چشم حتما مرخص میشه
جونگ کوک : ببین اینو از دستم درآر من برم خونه یا این مردک پفیوز زشت گنده رو بندازش بیرون اینجا یا جای منه یل حای این
پرستار : امم آقای محترم ببینید این مریض بلید درمان بشه خواهش میکنم که تنهامون بزارید علاوه بر سلامت بدنی سلامت روانی هم خیلی مهمه لطفا آقای محترم
تهیونگ: خانوم برو بیرون
پرستار : آقای محترم سلامت و آرامش بیمار برای ما حرف اول رو میزنه لطفا شما بفرمایید بیرون