پدرخوانده p ¹⁴
ات:اوک وقتی خودت تحریک شدی نذاشتم هیچ کاری کنی میفهمی
a,t
لباسم و پوشیدم چون گرمم بود شلوار پام نکردم و داشتم کارای عصبی موندم و میگردم که خوابم برد و هیچی نفهمیدم(از بس خری🦦🙂)
jk
شت کلا عوض شده از اتاق اومدم بیرون براش بستنی گرفتم( منی که باید منت کشی بابام ک بکنم تا بخره🦦 خدااااا یه همچین شوهرییییی بگید ایشالا )
رفتم خونه در اتاق و باز کردم دیدم خوابش برده بغلش کردم گذاشتمش روی تخت لباسام و در اوردم و رفتم کنارش خوابیدم دستم و دور کمرش انداختم که نگاهم به پاهای لختش افتاد لعنت به این زندگی کرم داره شلوار نمی پوشه دستم و آروم روی پاش کشیدم هر لحظه بیشتر تحریک میشدم چرخ زد و اومد توی بغلم نگاهم به لباش گره خورد از تخت رفتم بیرون و روی مبل نشستم
کوک:فاک چرا انقدر گرممه
ات:چیزی شده؟*چشمات و میمالی*
jk
سرم و چرخوندم که بیدار شده بود نمی دونستم الان کیوته یا هات فقد داشتم آتیش میگرفتم آروم بلند شدم و سمتش رفتم که عقب عقب رفت
ات:داری چیکار میکنی
کوک:*دستش رو روی پاهات میکشه * چرا شلوار نپوشیدی
ات:گرممه
کوک:الان که من گرممه تو جواب میدی
ات:برو دوش بگیر *کلافه *
کوک:ات از چی ناراحتی
ات:میری کنار یا نه خوابم میاد *کلافه *
jk
رفت بالا دنبالش رفتم و روش خیمه زدم لباش و بوسیدم سعی میکرد جدا بشه ولی دستاش و بالا گرفتم
ات:کوک یا تو میری یا من میرم سر حرفمم جدیم *عصبی *
کوک:اوک*ناراحت*
× آخر هفته ....
a,t
امروز قرار بود بریم ساحل یه شرتک مشکی با پیراهن سفید پوشیدم سوار اتوبوس شدیم که دخترا داشتن برا کوک قش و ضعف میرفتن😑
¹_گاددددد چرا انقدر جذابهههه
²_ اولین باره بدون استایل رسمی میبینمششش میخوام گریه کنم( خب بکن😐)
³_ لامصب گونی هم بپوشه بهش میادددد
ات:میشه آروم تر حرف بزنید پرده گوشم پاره شد *عصبی*
^________________________________________^
a,t
رسیدیم ساحل وارد هتل شدیم چمدونم و باز کردم و لباسام و وسایلم و چیدم و رفتم بیرون که دیدم دخترا با بینکی(میدونید چیه دیگه😐) دارن شنا میکنن و برای کوک عشوه میان هوففففف دلم میخواد بزنم جرشون بدم داشتم با پاهام آب بازی میکردم که یه نفر بغلم کرد دیدم بکهیونه(کمبود اسم شرمنده😑 حالا کی هست یه نفره گه به ات درخواست میده ولی ات ردش میکنه و اونم همش ات و اذیت میکنه)
ات:داری چیکار میکنی بزارم پایین
بکهیون:البته که میزارمت*پوزخند*
یهو پرتم کرد توی آب و دیگه هیچی نفهمیدم
a,t
توی آب بودم که یهو کشیده شدم بالا دستم و دور گردنش انداختم و سعی کردم زوم کنم که دیدم
a,t
لباسم و پوشیدم چون گرمم بود شلوار پام نکردم و داشتم کارای عصبی موندم و میگردم که خوابم برد و هیچی نفهمیدم(از بس خری🦦🙂)
jk
شت کلا عوض شده از اتاق اومدم بیرون براش بستنی گرفتم( منی که باید منت کشی بابام ک بکنم تا بخره🦦 خدااااا یه همچین شوهرییییی بگید ایشالا )
رفتم خونه در اتاق و باز کردم دیدم خوابش برده بغلش کردم گذاشتمش روی تخت لباسام و در اوردم و رفتم کنارش خوابیدم دستم و دور کمرش انداختم که نگاهم به پاهای لختش افتاد لعنت به این زندگی کرم داره شلوار نمی پوشه دستم و آروم روی پاش کشیدم هر لحظه بیشتر تحریک میشدم چرخ زد و اومد توی بغلم نگاهم به لباش گره خورد از تخت رفتم بیرون و روی مبل نشستم
کوک:فاک چرا انقدر گرممه
ات:چیزی شده؟*چشمات و میمالی*
jk
سرم و چرخوندم که بیدار شده بود نمی دونستم الان کیوته یا هات فقد داشتم آتیش میگرفتم آروم بلند شدم و سمتش رفتم که عقب عقب رفت
ات:داری چیکار میکنی
کوک:*دستش رو روی پاهات میکشه * چرا شلوار نپوشیدی
ات:گرممه
کوک:الان که من گرممه تو جواب میدی
ات:برو دوش بگیر *کلافه *
کوک:ات از چی ناراحتی
ات:میری کنار یا نه خوابم میاد *کلافه *
jk
رفت بالا دنبالش رفتم و روش خیمه زدم لباش و بوسیدم سعی میکرد جدا بشه ولی دستاش و بالا گرفتم
ات:کوک یا تو میری یا من میرم سر حرفمم جدیم *عصبی *
کوک:اوک*ناراحت*
× آخر هفته ....
a,t
امروز قرار بود بریم ساحل یه شرتک مشکی با پیراهن سفید پوشیدم سوار اتوبوس شدیم که دخترا داشتن برا کوک قش و ضعف میرفتن😑
¹_گاددددد چرا انقدر جذابهههه
²_ اولین باره بدون استایل رسمی میبینمششش میخوام گریه کنم( خب بکن😐)
³_ لامصب گونی هم بپوشه بهش میادددد
ات:میشه آروم تر حرف بزنید پرده گوشم پاره شد *عصبی*
^________________________________________^
a,t
رسیدیم ساحل وارد هتل شدیم چمدونم و باز کردم و لباسام و وسایلم و چیدم و رفتم بیرون که دیدم دخترا با بینکی(میدونید چیه دیگه😐) دارن شنا میکنن و برای کوک عشوه میان هوففففف دلم میخواد بزنم جرشون بدم داشتم با پاهام آب بازی میکردم که یه نفر بغلم کرد دیدم بکهیونه(کمبود اسم شرمنده😑 حالا کی هست یه نفره گه به ات درخواست میده ولی ات ردش میکنه و اونم همش ات و اذیت میکنه)
ات:داری چیکار میکنی بزارم پایین
بکهیون:البته که میزارمت*پوزخند*
یهو پرتم کرد توی آب و دیگه هیچی نفهمیدم
a,t
توی آب بودم که یهو کشیده شدم بالا دستم و دور گردنش انداختم و سعی کردم زوم کنم که دیدم
۳۳.۰k
۱۸ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.