پارت ۳
پارت ۳
ماکی با شنیدن کلمه ی "دخترم" ابرویی بالا انداخت و گفت
_هان !؟ این دیگه کیه ؟
گوجو با همان لحن و صورت گفت
_دخترم ، نازنینم ، عشقم ، نفسم ، زندگیم ، ارزوم ...
ماکی که خیلی متعجب به نظر میرسید حرف های گوجو را قطع کرد و با نگاهی اندر سفیه به گوجو گفت
_ مگه تو زن داری ؟
گوجو که کمی ذوقش خوابیده بود گفت
_ اره ، چرا تعجب کردی
ماکی در حالی که تقریبا رنگش پریده بود با تاسف گفت
_ هیچی فقط باورم نمیشه یکی پیدا شده بهت زن بده
گوجو با شنیدن این حرف دستش را روی قلبش گذاشت و با نمایشی درماتیک مسخره بازی در اورد که انگار حرف ماکی خیلی بهش بر خورده و ناراحتش کرده ولی لبخندش او لو میداد
دختر از نمایش رو به رویش اهی کشید و نگاهی به سر تا پای گوجو انداخت و گفت با کمی ناامیدی
_فکر میکردم بلند تر باشی
ماکی و گوجو هر دو لحظه ای هنگ کردند و گفتند
_ هه ؟
^^فلشبک^^
هیرا (ننه ی دختره)
_اون مردک دراز اسکل_______سانسور های صدا و سیما_______
**پرش زمانی**
باز هم هیرا
_ توهم مثل همونی فقط قد بلند کردی یه ذره عقل تو اون کلت نیست . اخه کدوم ادم عاقلی تو نودل روغن میریزه ؟
دختر جواب داد با لحن خنثی
_ مامان اون ها ماکارونی هستن
هینا جواب داد
_خفه شو پدر و دختر لنگه ی همن . فقط بلدن قدشون رو به رخم بکشن
^^پایان فلشبک^^
گوجو که دست از مسخره بازی کشیده بود کمی بازیگوش پرسید
_حالا مادرت کجاست
دخترک خنثی گفت
_مرد ، حالا این به کنار اینا را امضا کن برم سر زندگیم
دختر یه سری برگه را به گوجو داد
گوجو کمی گیج پرسید
_اینا چین
دختر سریع جواب داد
_جریمه
گوجو نیشخندی زد و مسخره کرد
_همین نرسیده چیکار کردی
دختر که به طور واضح هنوز نرسیده از رفتار گوجو خسته شده بود گفت
_من کاری نکردم یعنی هنوز به سن قانونی نرسیدم که همچین غلطی کنم
گوجو که تا ان لحظه به برگه نگاه نکرده بود بهش به نگاهی کرد و فهمید جریمه ی رابطه ی نامشروع است و با شیطنت کشیده گفت
_اااهااااان
دختر گه حسابی کلافه شده بود گفت
_اهان و کوفت . اهان و درد . اهان و مرض . رفتی غلط اضافی کردی بعد میندازیش گردن من ؟ مو برفی کصخل (با ارزش پوزش از طرفداران گرامی . درک کنین روز گو*هی داشته)
گوجو زیر لب گفت
_یه ذره هم به من نرفته
هیچی دیگه بعد از یک کلی زر زر کردن این دختره ی بدبخت مجبور شد پیش گوجو بمونه
یاگا با نگاهی خمثی و محترمانه به دخترک که با او در اتاق تنها بود گفت
_انگیزات برای جادوگر جوجوتسو شدن چیه ؟
دختر سرش را کمی کج کرد و بیخیال پرسید
_جوجوتسو دیگه چه صیغه ای هست
یاگا اهی کشید و کمی بلند گفت
_ گوجو ؟
چند دقیقه بعد
گوجو درحالی که کمی تنش داشت به دختر گفت
_این اتاقته دخترم
دختر اخم ریزی کرد و گفت
_اسمم یومانای است
#گوجو
#ماکی
#جوجوتسو_کایسن
#فن_فیک
ماکی با شنیدن کلمه ی "دخترم" ابرویی بالا انداخت و گفت
_هان !؟ این دیگه کیه ؟
گوجو با همان لحن و صورت گفت
_دخترم ، نازنینم ، عشقم ، نفسم ، زندگیم ، ارزوم ...
ماکی که خیلی متعجب به نظر میرسید حرف های گوجو را قطع کرد و با نگاهی اندر سفیه به گوجو گفت
_ مگه تو زن داری ؟
گوجو که کمی ذوقش خوابیده بود گفت
_ اره ، چرا تعجب کردی
ماکی در حالی که تقریبا رنگش پریده بود با تاسف گفت
_ هیچی فقط باورم نمیشه یکی پیدا شده بهت زن بده
گوجو با شنیدن این حرف دستش را روی قلبش گذاشت و با نمایشی درماتیک مسخره بازی در اورد که انگار حرف ماکی خیلی بهش بر خورده و ناراحتش کرده ولی لبخندش او لو میداد
دختر از نمایش رو به رویش اهی کشید و نگاهی به سر تا پای گوجو انداخت و گفت با کمی ناامیدی
_فکر میکردم بلند تر باشی
ماکی و گوجو هر دو لحظه ای هنگ کردند و گفتند
_ هه ؟
^^فلشبک^^
هیرا (ننه ی دختره)
_اون مردک دراز اسکل_______سانسور های صدا و سیما_______
**پرش زمانی**
باز هم هیرا
_ توهم مثل همونی فقط قد بلند کردی یه ذره عقل تو اون کلت نیست . اخه کدوم ادم عاقلی تو نودل روغن میریزه ؟
دختر جواب داد با لحن خنثی
_ مامان اون ها ماکارونی هستن
هینا جواب داد
_خفه شو پدر و دختر لنگه ی همن . فقط بلدن قدشون رو به رخم بکشن
^^پایان فلشبک^^
گوجو که دست از مسخره بازی کشیده بود کمی بازیگوش پرسید
_حالا مادرت کجاست
دخترک خنثی گفت
_مرد ، حالا این به کنار اینا را امضا کن برم سر زندگیم
دختر یه سری برگه را به گوجو داد
گوجو کمی گیج پرسید
_اینا چین
دختر سریع جواب داد
_جریمه
گوجو نیشخندی زد و مسخره کرد
_همین نرسیده چیکار کردی
دختر که به طور واضح هنوز نرسیده از رفتار گوجو خسته شده بود گفت
_من کاری نکردم یعنی هنوز به سن قانونی نرسیدم که همچین غلطی کنم
گوجو که تا ان لحظه به برگه نگاه نکرده بود بهش به نگاهی کرد و فهمید جریمه ی رابطه ی نامشروع است و با شیطنت کشیده گفت
_اااهااااان
دختر گه حسابی کلافه شده بود گفت
_اهان و کوفت . اهان و درد . اهان و مرض . رفتی غلط اضافی کردی بعد میندازیش گردن من ؟ مو برفی کصخل (با ارزش پوزش از طرفداران گرامی . درک کنین روز گو*هی داشته)
گوجو زیر لب گفت
_یه ذره هم به من نرفته
هیچی دیگه بعد از یک کلی زر زر کردن این دختره ی بدبخت مجبور شد پیش گوجو بمونه
یاگا با نگاهی خمثی و محترمانه به دخترک که با او در اتاق تنها بود گفت
_انگیزات برای جادوگر جوجوتسو شدن چیه ؟
دختر سرش را کمی کج کرد و بیخیال پرسید
_جوجوتسو دیگه چه صیغه ای هست
یاگا اهی کشید و کمی بلند گفت
_ گوجو ؟
چند دقیقه بعد
گوجو درحالی که کمی تنش داشت به دختر گفت
_این اتاقته دخترم
دختر اخم ریزی کرد و گفت
_اسمم یومانای است
#گوجو
#ماکی
#جوجوتسو_کایسن
#فن_فیک
۳.۶k
۱۶ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.