فقط یکبار دیگر p14
بطری رو بستم و با قدمای تند ازش دور شدم
وارد رختکن ک شدم جیمز اومد طرفم: هی تو چرا رنگت پریده
دستمو گذاشتم رو گونم : چیزی نیس
جیمز: اوک ..بیا بریم سر تمرین
قلبم هنوز تند میزد شاید برای استرس باشه
رفتیم داخل یه سالن ...که آرزو میکردم کاش هیچ وقت واردش نمیشدم ..سالن بدنسازی
پر بود از وسایل بزرگ و دستگاه های مختلف
استاد : سری برین تو گروه هاتون تمرین کنین
با جیمز رفتیم سمت یه دستگاه یه چیز تخت مانند داشت که جیمز روش دراز کشید و یه میله که دو سرش وزنه داشت
میله رو گرفت و شروع کرد به وزنه زدن
با چشای گرد بهش خیره شده بودم که چجوری داره وزنه به این سنگینی رو بلند میکنه
حدود بیست تایی زد بلند شد و اشاره کرد دراز بکشم
دراز کشیدم ..تا حالا تو این وضعیت قرار نگرفته بودم
دستامو رو میله گذاشتم و با تمام توانم زور زدم و به سمت بالا کشیدمش
حتی یه ذره هم تکون نخورد
من: جیمز میشه وزنش رو کم کنی خیلی سنگینه
از دو سرش یه حلقه کم کرد
دوباره وزنه رو بردم بالا و خم کردم به سمت خودم اونقدر سنگین بود که حس میکردم بازوهام داره میشکنه
گذاشتم سر جاش
من: بازم کم کن
جیمز: تو چقد ضعیفی من چند برابر اینو میتونم بلند کنم
من: خب ..من..من لاغر تر از توعم طبیعیه که زورم کمتر از تو باشه
جیمز: یه پسر بچه رو آورده بودم الان میتونست اینو بلند کنه
چیزی نگفتم ولی تو دلم هزاران فوش نثارش کردم بازم حلقه کم کرد
اینبار با اینکه برام سخت بود ولی تونستم ۱۳ تا بزنم اینم خودش یه پیشرفته
رفتیم سراغ بعدی مثل وسیله هایی که توی پارک ها هست دو طرف دستگاه صندلی بود و دو دستی ک وقتی اونو بکشی پایین صندلی میره بالا
دوتامون رو طرفش نشستیم و با کمک دستی ها خودمونو کشیدیم بالا
اینکار برام راحت تر از قبلی بود چون حداقل وزن خودم رو بالا میکشیدم ن یه وزنه سنگین تر از خودم رو.
وارد رختکن ک شدم جیمز اومد طرفم: هی تو چرا رنگت پریده
دستمو گذاشتم رو گونم : چیزی نیس
جیمز: اوک ..بیا بریم سر تمرین
قلبم هنوز تند میزد شاید برای استرس باشه
رفتیم داخل یه سالن ...که آرزو میکردم کاش هیچ وقت واردش نمیشدم ..سالن بدنسازی
پر بود از وسایل بزرگ و دستگاه های مختلف
استاد : سری برین تو گروه هاتون تمرین کنین
با جیمز رفتیم سمت یه دستگاه یه چیز تخت مانند داشت که جیمز روش دراز کشید و یه میله که دو سرش وزنه داشت
میله رو گرفت و شروع کرد به وزنه زدن
با چشای گرد بهش خیره شده بودم که چجوری داره وزنه به این سنگینی رو بلند میکنه
حدود بیست تایی زد بلند شد و اشاره کرد دراز بکشم
دراز کشیدم ..تا حالا تو این وضعیت قرار نگرفته بودم
دستامو رو میله گذاشتم و با تمام توانم زور زدم و به سمت بالا کشیدمش
حتی یه ذره هم تکون نخورد
من: جیمز میشه وزنش رو کم کنی خیلی سنگینه
از دو سرش یه حلقه کم کرد
دوباره وزنه رو بردم بالا و خم کردم به سمت خودم اونقدر سنگین بود که حس میکردم بازوهام داره میشکنه
گذاشتم سر جاش
من: بازم کم کن
جیمز: تو چقد ضعیفی من چند برابر اینو میتونم بلند کنم
من: خب ..من..من لاغر تر از توعم طبیعیه که زورم کمتر از تو باشه
جیمز: یه پسر بچه رو آورده بودم الان میتونست اینو بلند کنه
چیزی نگفتم ولی تو دلم هزاران فوش نثارش کردم بازم حلقه کم کرد
اینبار با اینکه برام سخت بود ولی تونستم ۱۳ تا بزنم اینم خودش یه پیشرفته
رفتیم سراغ بعدی مثل وسیله هایی که توی پارک ها هست دو طرف دستگاه صندلی بود و دو دستی ک وقتی اونو بکشی پایین صندلی میره بالا
دوتامون رو طرفش نشستیم و با کمک دستی ها خودمونو کشیدیم بالا
اینکار برام راحت تر از قبلی بود چون حداقل وزن خودم رو بالا میکشیدم ن یه وزنه سنگین تر از خودم رو.
۶۵.۴k
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.