•دلبر لجباز من • part :۴۱

ویو راوی :
+کوک حاضر شدم بریم حالم اصلا خوب نیست
_باشه عشقم اومدم ،چرا ماسک زدی
+معلوم نیست شاید توعم گرفتی ماسک بزنم بهتره
کوک ویو :
رفتیم سوار ماشین شدیم بیرون خیلی سرد بود داشت تگرگ میزد ا.ت داشت می‌لرزید خیلی داشتم با سرعت میرفتم که رسیدم به دکتر پیاده شدیم چون از قبل وقت گرفته بودیم رفتیم زود داخل
(علامت دکتر د.ک )
ا.ت ویو رفتیم داخل توی راه هرچقدر به دکتر می‌رسیدیم ترسم بیشتر میشد
د.ک‌:سلام آقای جئون خیلی خوش اومدین
_سلام دکتر
د.ک‌:چرا نگفتین خودم بیام پیشتون .
_راستش نمی‌خواستم بقیه اعضای خانواده رو نگران کنم
د.ک .خب دخترم چیشدع
+(توضیح داد)
د.ک .چیزی نیست آنفولانزا گرفتی گرفتی اما آنفولانزات خیلی شدیده ،۵تا آمپول میزنم برات اما چون باید سرم بزنی میزنم تو سرمت اما دوتا آمپول رو نمیتونی بزنی تو سرم و فقط ستا رو برات تو سرم میزنم بیا بریم بزنم واست
_باشه پس ا.ت تو بورو پیش دکتر الان میام
+میشه منم باهات بیام بد باهم بریم پیش دکتر
_وا !خب بورو پیش دکتر میام دیگه
+میشه بجای آمپول قرص بدین
د.ک :.....